• جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳ - ۹:۵۸
    دکتر عارف سحر
    «بحث من بر سر هزاره‌ها و ضرورت عبور از «حسرت» مزاری است. من واژه حسرت را بادید روان‌شناختی سیاسی می‌فهمم و به کار می‌برم. فهم من از حسرت در روان جمعی هزاره‌ها این ا‌ست که هزاره‌ها درگیر یک واکنش منفی انفعالی در مقابل مزاری که فرشته نجات اما گذشته و ازدست‌رفته است، گیرکرده‌اند. من حسرت هزاره‌ها را به‌مثابه یک نوع غم عقیم کننده و مسخ‌کننده می‌فهمم. هزاره‌ها در حسرت مزاری روزگار می‌گذرانند. این حسرت موجب گردیده است که هزاره‌ها به‌جای پیگیری روایت و اندیشه مزاری با ابزار و قدرت خود، راه شیون و زاری بر آنچه ازدست‌رفته (یعنی خود/شخص مزاری) و امکان بازگشت آن وجود ندارد، در پیش بگیرند.»
  • یکشنبه ۱۵ دلو ۱۴۰۲ - ۳:۱۶
    عصمت الله احمدی رشاد
    «مدیریت بدن و رسیدگی به‌ظاهر و آراستگی آن نیز فقط برای مراسم عروسی و محافل شادی تا حدودی رواج داشت و درمجموع مردم وقت خود را برای رسیدگی به‌ظاهر بدن و آراستگی ظاهری کمتر مصرف می‌کردند. «سلمانی» یا آرایشگری و اصلاح ریش و صورت، نیز به شکل سنتی، اغلب به‌عنوان «پولغو» و عمل متقابل توسط مردان انجام می‌گرفته و دختران و زنان، هرگز موهای سرشان را کوتاه نمی‌کردند، بلکه زنان هزاره موهای بلندشان را از دو جانب گونه‌های صورت به گونه‌ی آویزه شانه می‌کردند و به آن پینک‌های زینتی می‌زدند، که بر زیبایی دوچندان آن‌ها می‌افزود.»
  • سه شنبه ۲۱ سنبله ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۶
    علی غزنوی
    «مبلغین مذهبی آن‌قدر مبالغه در رابطه به یک رخداد سیاسی‌- تاریخی کرده‌اند که از ابعاد دیگر دین که ضروری‌تر و فوری‌تر از این رویداد است غافل شده‌اند. دین بر تعاون و همکاری با برادران ایمانی دعوت می‌کند و رسالت دین گریه‌ی بر حسین ذکر نشده بلکه قیام به قسط و عدل اعلان گردیده است اما از سوی مبلغین و شیعیان مساله عاشورا و زیارت اربعین مانند یک کاریکاتور برجسته گشته و دستورات واجبی دین مغفول و یک امر مستحبی جای واجب را گرفته است. قرآن کریم به‌صراحت دستور به «تَعاوَنوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى» می‌دهد و احادیث نبوی نیز تاکیدات زیاد بر تعاون و همیاری و دستگیری از همدیگر کرده است.»
  • دوشنبه ۲۳ حوت ۱۴۰۰ - ۱۳:۰۴
    علی غزنوی
    «به‌عنوان ماحصل و خلاصه سخن می‌توان گفت که متاسفانه به دلایل و انگیزه‌های ناپاک سیاسی عده‌ای و کج‌فهمی و عدم دقت و توجه دقیق علمی و یا نافهمی بسیاری از مدعیان پیروی شهید مزاری، پیروی از شهید مزاری صرفا شعاری بوده و این شعار هم آن‌قدر تکرار شده که حالت ابتذال را به خود گرفته و خودآگاهی و شعور اجتماعی را از مردم گرفته و تبدیل به یک سنت بازدارنده و راکدی شده است که نه‌تنها دردی را دوا نمی‌کند و به مردم آگاهی، احساس مسوولیت و رسالت نمی‌بخشد که خود سبب کوری تابناک شده است. پیروان شهید مزاری گرفتار این نوع کوری گردیده که کورند اما خیال می‌کنند که بینا هستند.»
  • شنبه ۲۶ میزان ۱۳۹۹ - ۲۱:۰۸
    علی غزنوی
    «هزاره‌ها پس از سقوط طالبان به علت متلاشی شدن و نداشتن تیم متحد و منسجم از بازیگر بودن افتاده و فقط تماشاگر و احیانا گدایی‌گر ماموریت‌های در بست‌های پایین حکومت‌اند و این برای هزاره‌ها و مبارزات تاریخی‌‌ و شهدای که در مسیر بیرون شدن از محرومیت‌های تاریخی و بازیابی عزت و حرمت انسانی و زدودن تبعیض‌های ناروایی اجتماعی انجام داده‌اند نهایت درد‌آور و عذاب دهنده است. در طول این بیست سال (غیر از دور اول انتخابات ریاست جمهوری و کاندیدا شدن محمد محقق) همه‌اش تماشاگر و حمایتگر تیم‌های بوده‌اند که بازیگر آن‌ها پشتون‌ها بوده‌اند.»
  • جمعه ۲۷ سرطان ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۸
    نوید سرابی
    «با اندک تامل و تحلیل ذهنی به این نتیجه می‌رسیم که جز ملاحظه حضرت جیب و شریک شدن در گوشه قدرت، هیچ عاملی مثبتی در این زمینه، سبب این ملاق‌زنی (که به‌گونه‌ای انتحار سیاسی است)، نبوده است. آقای ناجی با تعدادی به نام «پیشاهنگان» هرچه توانست بهزاد را تخریب کرد و تهمت‌ها، توهین‌ها و... به او روا داشتند و امروز ناجی با ارگ استبداد و جنایت کنار آمده و همین به‌اصطلاح «پیشاهنگان» این مقام را به او تبریک گفته و از معامله او حمایت کرده‌اند!؟ حالا کم‌کم روشن می‌گردد که بهزاد و یاران همسویش برای حفظ آرمان جنبش روشنایی و وجه المعامله قرار نگرفتن خون‌های پاک یاران شهیدشان چه قدر رنج‌دیده و خون‌دل خورده‌اند.!»
  • یکشنبه ۱۲ عقرب ۱۳۹۸ - ۱۹:۳۱
    علی غزنوی
    «دایفولادی حدودا یکسالی می‌شود که در فیسبوک می‌نویسد. در این نبشته‌ها علاوه بر این‌که از آن توانایی و خلاقیت فکری دهه هفتاد خبری نیست، اما از نظر جهت‌گیری اجتماعی، (با این‌که داد از عدالت‌ورزی زده و می‌زند) نیز در هیچ دادخواهی (به‌جز دادخواهی آزادی علی‌پور) عدالت‌خواهانه حضور فیزیکی و یا فکری نداشته است!. او نه‌تنها خیزش‌ها و دادخواهی عدالت‌خواهانه مردم را همراهی و حمایت فکری، قلمی و... نکرده بل تا هنوز همواره نق زده و تخریب نموده است.»
  • شنبه ۱ ثور ۱۳۹۷ - ۱۱:۳۱
    طرح نو
    «اگر گوینده شبهه غرض بدی هم داشته باشد، باز شبهه مقدس است چراکه سبب پیشرفت علمی می‌شود؛ بنابراین باید سخنان عالمان غربی را شنید و برای آن پاسخی منطقی ارایه کرد. شما سفیران حوزه‌های علمیه هستید هنر و رشد شما در این است که شبهات شخصیت‌هایی همچون هگل را فهمیده و آن را عالمانه نقد کنید؛ اگر نتوانستید به آن پاسخ دهید، آن را شنیده و با عالمان حوزوی در میان بگذارید تا پاسخ مناسب دریافت کرده و آن را منتقل کنید تا سفیر شوید. باید با این روش‌ها دانشمندان غربی را شیفته اسلام کنیم و اگر شخصی در مقابل چند شبهه رنجور و ناراحت شود، نمی‌تواند سفیر مناسبی برای حوزه باشد».
  • دوشنبه ۴ جدی ۱۳۹۶ - ۰:۱۴
    عبدالخالق فصیحی
    «اساس سیاست در افغانستان، غلبه قومیت است نه اداره اسلامی و یا علمی کشور. قومیت برای تحقق اهداف قومی خود، سیاست را با دو رویه‌ی فریبندگی و قساوت به تکنیک کشتار بدل کرده است. اساسی‌ترین کاربرد این تکنیک، تحمیل هزینه‌ها و خسارت‌های سنگین مادی و نیروی انسانی نسبت به اقوام غیر حاکم است تا غلبه قومی بدون اضطراب محقق گردد. اما موضع ما در برابر این تکنیک چیست؟ که دو طیفی از رفتارها را رقم زده است. عده‌ای سیاست فعلی را با تمام بی‌رحمی و قساوت آن خوش‌آمد گفته و منافعشان را در سایه‌ی غلبه تکنیک کشتار تعریف و دست‌یافتنی‌تر دانسته‌اند.»
  • شنبه ۲۵ قوس ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۵
    امین استوار
    «اگر زبان مردم افغانستان رشد می‌کرد و گفت‌وگوی انسانی رایج می‌گشت اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به شکل امروزش نبود. زبان مردم افغانستان در حدی است که فقط به احتیاجات روزمره مردم پاسخ می‌گوید و ظرفیتی بالاتر از آن ندارد. در سطح تحصیل‌کرده‌های آکادمی و مدعیان روشن‌فکری و خودباوران اندیشمندی هم که نظر بیندازیم همین فاجعه عقب‌ماندگی زبان را شاهد و ناظریم. در گفت‌وگوی چهره به چهره با دو کلمه ردوبدل شدن در موضوعات علمی، سیاسی و... جنگ و نزاع و فحش و دشنام قهر و کین فضا را انباشته کرده و درخت‌های دوستی‌ را کنده و نهال‌های دشمنی را کاشته و مناسبات انسانی را مکدر و تیره‌وتار می‌گرداند.»