کد مطلب : 3058
یکشنبه ۲۶ سنبله ۱۴۰۲ - ۱۸:۵۸
81415
فاقددیدگاه
عباس‌علی جاوید

جلوه‌های از خُلق عظیم پیامبر(ص) و اخلاق کریمانه امام مجتبی (ع) و اخلاق رووفانه امام رضا(ع)

عکس برای پیامبر ۱
«به‌واقع، پیامبر گرامی اسلام با خُلق عظیم الهی خود توانست خلق‌ و خوی زشت و ناپسند جامعه جاهلی عرب را که قرن‌ها بر سرزمین حجاز حاکم بود و جامعه عرب را در ورطه سقوط و انحطاط کشانده بود؛ جامعه‌ی که قتل و خونریزی غارت و زراندوزی و تفاخر و فخرفروشی به خاطر استثمار و برده‌داری و درنتیجه آن اختلاف طبقاتی و ظلم وبی عدالتی بیداد می‌کرد، را با تعالیم انسان‌ساز اسلامی و بااخلاق کریمانه و رافت و رحمت رسولانه خود چنان متحول نمود که جامعه‌ی فرورفته در منجلاب بدبختی و غرق در فساد و ظلم و بی‌عدالتی را به جامعه سرشار از تعاون و همکاری و اخوت و برادری و عدالت و برابری تبدیل و بنیاد و بنیان تمدن عظیم اسلامی را پی‌ریزی نمود.»

اخلاق نیک از صفات برجسته و پسندیده پیامبر گرامی اسلام و امامان معصوم می‌باشد. به خاطر همین ویژگی، خداوند کریم پیامبرش را به صفاتی توصیف می‌کند که جلوه‌های از صفات خداوندی به شمار می‌روند. “و ما  ارسلناک الا رحمه للعالمین” خداوند متعال رب و پروردگار عالمیان است  و پیامبرش رحمت برای جهانیان ؛ یعنی تربیت واقعی جز در سایه هدایت الهی انبیا امکان‌پذیر نیست. تمام دستورات و احکام اسلام برای تمام مردم در دنیا و آخرت، رحمت است. “…بالمومنین رئوف رحیم”؛ پیامبری که از جنس خود شما است به‌سوی شما فرستاده‌شده است و نسبت به کسانی که به هدایت او گوش فرا دهد و از او اطاعت کنند، رووف و رحیم است ؛ زیرا اطاعت از او اطاعت از خداست و خداوند رحمان و رحیم است و پیامبرش نیز جلوه و مظهر صفات رافت و رحمت الهی است. درجایی دیگر قرآن کریم پیامبرش را دارای خلق عظیم معرفی می‌کند:”انک لعلی خُلق عظیم” (به تحقیق و تاکید تو، دارای اخلاق بزرگ و بزرگوار هستی) .

 در نخستین آیات قرآن کریم که خداوند دستور خواندنش را به پیامبر می‌دهد، خود را به صفت اکرم موصوف می‌کند : ” اقراء و ربک الاکرم..” (بخوان به نام پروردگارت که اکرم است)  پروردگار اکرم درس کرامت و بزرگی و بزرگواری می‌دهد. خلیفه خدا (پیامبر اکرم) نیز درس کرامت و بزرگواری را از آفریدگار خود فرامی‌گیرد و به مردم و بشر می‌آموزد.  قرآن کریم نیز که محتوای آموزشی کلاس کرامت خداوندی است به دستور خدای متعال توسط رسول خاتم بر مردم تعلیم و تبیین می‌شود تا سطح فهم و ادراک بشر را بالا برده و به جایگاه بلند تزکیه و تهذیب و سرمنزل سعادت و رستگاری رهنمون شود. ” و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس .. ”  و “و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه.”

پیامبر اسلام (ص) هدف بعثت خود را اتمام بزرگواری‌های اخلاق می‌داند “انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق” به‌واقع، پیامبر گرامی اسلام با خُلق عظیم الهی خود توانست خلق‌وخوی زشت و ناپسند جامعه جاهلی عرب را که قرن‌ها بر سرزمین حجاز حاکم بود و جامعه عرب را در ورطه سقوط و انحطاط کشانده بود؛ جامعه‌ی که قتل و خونریزی غارت و زراندوزی و تفاخر و فخرفروشی به خاطر استثمار و برده‌داری و درنتیجه آن اختلاف طبقاتی و ظلم وبی عدالتی بیداد می‌کرد، را با تعالیم انسان‌ساز اسلامی و بااخلاق کریمانه و رافت و رحمت رسولانه خود چنان متحول نمود که جامعه‌ی فرورفته در منجلاب بدبختی و غرق در فساد و ظلم و بی‌عدالتی را به جامعه سرشار از تعاون و همکاری و اخوت و برادری و عدالت و برابری تبدیل و بنیاد و بنیان تمدن عظیم اسلامی را پی‌ریزی نمود. جامعه نوبنیاد اسلامی که در اثر آموزه‌های انسان‌ساز و تمدن نهاد اسلامی در مدینه و سراسر جزیره‌العرب شکل یافته بود نه‌تنها اثری از غارت و ظلم و اختلاف طبقه در آن وجود نداشت؛ بلکه عدالت و ایثار و احسان و برابری و برادری به‌عنوان ارزش و مبنا قرارگرفته بود. تاریخ شکوهمند اسلام نمونه‌هایی بی‌مانند از ارزش‌های یادشده را نشان می‌دهد که تا آن زمان سابقه نداشته و البته نمونه کامل‌تر آن  بر طبق وعده صریح قرآن و روایات معتبر و متواتر دینی در جامعه جهانی و حکومت عادلانه مهدوی (عج) محقق خواهد شد انشاالله!

اینک به نمونه‌هایی از جلوه‌های زیبای اخلاق نبوی (ص) (سیره اخلاق اجتماعی) که به‌تصریح قرآن عظیم، اسوه و الگو و مقتدای فرد و جامعه بشری می‌باشند را مرور می‌کنیم تا در پرتو انوار فروغ بخش آن جان تازه در کالبد خسته و پژمرده فرد و جامعه بشری دمیده و سبب تجدید حیات و سرزندگی و سرافرازی انسان و جامعه مسلم آن نیز قرار بگیرد.

یکم) صداقت و راست‌گویی: پیامبر اعظم به‌مقتضای خلق عظیم، راست‌گوترین گفتار و کردار را داشت. حتی پیش از بعثت، مردم به راست‌گویی او ایمان داشتند و او را در عهدنامه‌هایشان به‌عنوان فرد راست‌گو و امین، شاهد و گواه می‌گرفتند. در دوران کودکی آن حضرت هیچ‌کس و هیچ‌گاه کسی از او خبر دروغ و رفتار خلاف واقع ندید. امام علی (ع) در مورد سجایای اخلاقی آن حضرت می‌فرماید: خداوند از دوران کودکی پیامبر(ص)  بزرگ‌ترین فرشته الهی را همراه آن حضرت نمود تا او را در هرلحظه و هرگاه کمک و همراه باشد و او را به مکارم و محاسن اخلاق هدایت کند.

دوم) امانت‌داری و امین بودن: پیامبر اکرم (ص) علاوه بر این‌که امین وحی و بزرگ‌ترین امانت الهی (رسالت و امامت و خلافت الهی)  بود. از دوران کودکی و جو آنی به امانت‌داری و امین بودن مشهور بود و حتی پس از رسالت باآنکه  دشمن آن  با او دشمنی داشتند و رسالتش را انکار می‌کردند ؛ او را امین می‌خواندند و بسیاری امانت‌های خود را به او می‌سپردند.

سوم) شرح صدر: پیامبر اکرم (ص) از گشادگی و وسعت نظر  و ظرفیت بی‌مانند صدر و سینه برای تلقی و دریافت وحی و همچنین تحمل ناملایماتی که در ابلاغ وحی و سختی‌ها و مشکلات طاقت‌فرسای که دشمنان بر او تحمیل می‌کنند را داشتند. چنانکه خود می‌فرمود: (هیچ پیامبری به‌اندازه که من اذیت شدم ، اذیت نشده است).  آن حضرت در جنگ احُد باآنکه دندان و پیشانی مبارکش شکسته شد، به پیشنهاد بعض یاران مبنی بر نفرین عاملان این کار، فرمود: (خدایا قوم مرا هدایت کن ، آنان نادان‌اند)

چهارم) تواضع و نرم‌خویی و پرهیز از تکبر وبرتر بینی: پیامبر اکرم (ص) را هیچ‌کسی در سلام سبقت نگرفت و به کودکان و پیر و جوان ابتدا به سلام می‌فرمود و در مجلس به‌صورت حلقه‌وار می‌نشست  به گونه‌ی که تازه‌وارد نمی‌شناخت که کدام‌یک از حاضرین پیامبر است تا معرفی نمی‌کردند. مجلس آن حضرت بالا و پایین نداشت. با بردگان و تهیدستان هم‌سفره و غذا می‌خورد و دایما خوش‌رو و خوش‌خو و نرم‌خو بود، جز درباره نادیده گرفتن دستورات دینی غضب و خشم نمی‌کرد. همیشه از کسانی که به شخص آن حضرت اسایه ادب می‌کردند با عفو و اغماض می‌گذشتند.

پنجم) تکریم انسان‌ها و نگاه مساوات و برابری: رسول خدا(ص) که خود کریم و اخلاق کریمانه داشتند، بیشترین تکریم را نسبت به خلق خدا داشتند. چندان با مردم برخورد می‌کرد که هیچ‌کس گمان نمی‌کرد از او گرامی‌تر هم کسی باشد. در نگاهشان با همه مساوات را رعایت می‌کرد و نگاهشان را  بین اصحابش تقسیم می‌کرد.

ششم) رافت و رحمت نسبت به مومنین: نبی مکرم (ص) در اوج اقتدار و در زمانی که همه دشمنان یا شکست‌خورده  یا تسلیم‌شده‌اند و در هنگام فتح مکه حتی از همه دشمنان گذشتند و همه آن‌ها را مورد عفو قراردادند. زیرا خداوند متعال در خطاب به آن حضرت فرمود: “و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین” البته کسانی که عالما و عامدا احکام دینی را زیر پا می‌گذاشتند و از روی عناد و لجاجت مرتکب خلاف و اعمال ضد دینی انجام می‌دادند را بدون اغماض و چشم‌پوشی مطابق دستور خداوند محاکمه و حکم الهی را اجرا می‌کردند.

این‌ها گوشه‌ی از فضایل و مکارم اخلاقی و قطره‌ی از دریای بیکران خُلق عظیم پیامبر گرامی اسلام(ص) است که به‌صورت فشرده و مختصر در این نگاشته گفته شد.

در ادامه به فرازهای از اخلاق کریمانه امام مجتبی (ع) اولین سبط نبی اکرم (ص) و خُلق رووفانه‌ی امام رضا(ع) که در حقیقت نور واحد و برترین مخلوقات خداوند و بهترین الگوی مکارم اخلاق می‌باشند ، اشاره می‌شود.

یکم) امام حسن(ع) شباهت زیادی به جدش رسول خدا داشت. خلق‌وخوی نیکوی پیامبر(ص) در آن حضرت جلوه آشکار داشت. پیامبر اکرم علاقه و محبت ویژه به او و برادرش امام حسین داشت و بارها آن را به گونه‌ی معنادار و جهت‌دار آشکار و ابراز و اصرار می‌کرد و می‌فرمود: شاهدان آن را به غایبین برسانند” من او را دوست می‌دارم و هرکسی که او را دوست بدارد دوست دارم”. “حسن و حسین سید جوانان اهل بهشتند” یا “هذای ابنان امامان قاما او قعدا” حضور امام مجتبی در بیعت رضوان و مباهله و در میان اصحاب کسا همگی نشان از اعتبار و اهمیتی است که رسول خدا برای او قایل می‌شد.  به‌تصریح قرآن کریم “پیامبر از روی هوا و هوس سخن نمی‌گوید؛ بلکه کلام او از سرچشمه وحی الهی است.”

 ویژگی‌های عبادی آن حضرت به حدی بود که در موقع وضو و اقامه نماز رنگ چهره‌اش دگرگون می‌شد و از خوف و خشیت خدای متعال بدنش می‌لرزید . بیش از بیست بار پیاده به زیارت‌خانه خدا رفت.

دوم) انفاق و بذل و بخشش درراه خدا: از ویژگی‌های بارز امام مجتبی (ع) کرم و بذل و بخشش او در راه خدا بود. هیچ نیازمندی به او مراجعه نمی‌کرد مگر اینکه از او رفع نیاز می‌شد. خوان کرم او همیشه برای نیازمندان گسترده بود. سه بار در طول زندگی پربرکت خویش و هر بار نیمی از مایملک خود را در راه خدا بخشید.

سوم) شجاعت و استقامت: امام مجتبی (ع) در جنگ صفین به همراه پدر و یاران امیرالمومنین(ع) شرکت فعال و دلاوری‌هایی بسیار داشت و در جنگ‌های بعدی معاویه علیه امام، فرماندهی اصلی جنگ را بر عهده داشت. نامه‌های متعددی که بین او و معاویه ردوبدل شده است  و در کتب تاریخ ثبت و ضبط‌شده است نشان منطق والای امامت و پیشوایی آن حضرت و روح دلاوری و شجاعت علی گونه‌ی امام مجتبی است. این‌ها فرازهای اندکی از اخلاق معصومانه و نورانی امام مجتبی (ع) است که در مجال اندک پیش رو بدان اشارت رفت.

پرتوی از اخلاق رووفانه‌ی امام رووف و پیشوای مهربان و کریم هشتمین آفتاب امامت(امام رضا(ع) 

الف) پاکی و تقوا و رافت: امام هشتم (ع) باآنکه از مقام رفیع امامت برخوردار و به عالم آل محمد(ص) مشهور است اما هیچ‌گاه خود را از مردم جدا نمی‌کردند و به روش جباران انحصار و اختصاصی برای خود قایل نبودند و از مردم حریم نمی‌گرفتند. بلکه در میان مردم و با آنان، در نظر و عمل آموزگار پرهیزکاری و تقوا و فضیلت برای مردم بودند.  امام (ع)  چه در زمانی که در مدینه بودند و چه در زمانی که با اجبار ولایت‌عهدی مامون عباسی را پذیرفتند، همواره  با ساده‌ترین وضع و صمیمیت توام با رافت با مردم  می‌زیست و به‌صورت مستقیم و بی‌واسطه به هدایت و ارشاد آنان می‌پرداخت و حل مشکلات مادی و معنوی مردم را برحسب وظیفه خطیر امامت بر عهده داشت.

ب) تواضع و فروتنی: امام (ع) هیچ‌گاه سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع نمی‌کرد و در سخن بر کسی جفا نمی‌ورزید و نیازمندی را که می‌توانست رفع نیازش کند، رد نمی‌کرد.  در حضور دیگری پایش را دراز نمی‌کرد. در موقع غذا خوردن همه‌ی افراد حتی خادمان و دربان را نیز بر سر سفره دعوت و با آنان غذا می‌خوردند. انفاق آشکار و پنهان زیاد داشتند و در تاریکی شب بنا بر سنت پیامبر(ص) و علی (ع) و اجداد بزرگوارش در انفاق و کمک عمل می‌کرد و ملاک برتری افراد را صرفا بر مبنای تقوا و پرهیزکاری می‌دانست.

ج) اخلاق علمی متعالی و علم لدنی الهی: وجود مبارک امام رضا(ع) هم در مدینه در مسیر هدایت مردم با آنان به گفت‌وگو و استدلال می‌پرداخت و بدون کوچک‌ترین خشونت و تحکم، به سخنان مردم گوش می‌داد و با استدلال و برهان با نهایت ادب و تواضع با آنان به بحث می‌نشست و طرف را اقناع می‌کرد. پس از عزیمت به خراسان و در دوران ولایتعهدی نیز که مناظره‌های علمی و کلامی آن حضرت به‌صورت رسمی و غیررسمی و با دانشمندان عقاید مختلف صورت می‌گرفت بی‌استثنا مناظره کنندگان مجاب می‌شدند و بسیاری به دین اسلام مشرف و امامت آن حضرت را می‌پذیرفتند. ازجمله مناظره رسمی که مامون با دعوت بهترین دانشمندان از گروه‌ها و عقاید مختلف ترتیب داد و امام (ع) با هریک از آن‌ها با کتاب و زبان خودشان به بحث و مناظره پرداخت و هریک را با روش خود آن‌ها و با منطق متعالی امامت، اقناع نمودند. که حاصل آن برهان توحید است که مرحوم شیخ صدوق آن را در کتاب خود آورده است.

به پایان آمد این دفتر: حکایت از دریای بیکران خُلق عظیم و سیرت نیک و متعالی رهبران الهی همچنان باقی است. سطور گفته‌شده صرفا از باب:  آب دریا را اگر نتوان کشید: هم به‌قدر تشنگی باید چشید. قلمی شد.

یادداشت‌ها:

۱-‌ قرآن کریم

۲-‌ نهج‌البلاغه

۳-‌ اصول کافی

۴-‌ توحید صدوق

۵-‌ ترجمه الامام الحسن، ابن سعد

امتیاز:
(0) (0)
اشتراک گذاری:
مطالب مرتبط
دیدگاه شما