• شنبه ۲ سرطان ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۱
    هادی رحمانی
    «تجارب چند دهه اخیر کشور ما به‌خوبی صدق این مدعا را ثابت می‌کند که هدف اصلی و اساسی سیاستمداران غیر پشتون بخصوص سران هزاره از مبارزه و ستیزه با تبعیض، بی‌عدالتی و انحصارطلبی فقط اطفای آتش قدرت‌طلبی، اشباع اشتهای منفعت خواهی، تجمل‌گرایی و مقام‌پرستی بوده است نه رهایی مردم خود از محرومیت و محکومیت و بی‌عدالتی پشتونیست‌ها. در طی این سال‌ها سیاستمداران ما امر سیاسی را نه ابزار دستیابی به عدالت، برابری و احقاق حقوق مردم و اقوام محروم بلکه فقط نردبان صعودشان به وزارت، ریاست و منصب دولتی می‌دانستند، وقتی به آن دست نمی‌یافتند یا از مقامشان عزل می‌شدند بوق و کرنا راه می‌انداختند که جریان عدالت‌خواهی و مبارزه با انحصارگرایی با خطر مواجه شده است.»
  • جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳ - ۹:۵۸
    دکتر عارف سحر
    «بحث من بر سر هزاره‌ها و ضرورت عبور از «حسرت» مزاری است. من واژه حسرت را بادید روان‌شناختی سیاسی می‌فهمم و به کار می‌برم. فهم من از حسرت در روان جمعی هزاره‌ها این ا‌ست که هزاره‌ها درگیر یک واکنش منفی انفعالی در مقابل مزاری که فرشته نجات اما گذشته و ازدست‌رفته است، گیرکرده‌اند. من حسرت هزاره‌ها را به‌مثابه یک نوع غم عقیم کننده و مسخ‌کننده می‌فهمم. هزاره‌ها در حسرت مزاری روزگار می‌گذرانند. این حسرت موجب گردیده است که هزاره‌ها به‌جای پیگیری روایت و اندیشه مزاری با ابزار و قدرت خود، راه شیون و زاری بر آنچه ازدست‌رفته (یعنی خود/شخص مزاری) و امکان بازگشت آن وجود ندارد، در پیش بگیرند.»
  • سه شنبه ۲۲ حوت ۱۴۰۲ - ۰:۰۹
    دکتر عبدالخالق فصیحی
    «اما جفای من در حق مزاری چیست؟ چنانچه معلوم است عادت من این است که هرساله در ماه حوت رهبر شهید را پشت خودخواهی‌های خودم پنهان نموده و یا به تاریخ پر ستم هزاره می‌سپارم. من عادت کرده‌ام که همه‌ساله در برابر مقام بی‌مانند مزاری بزرگ، ادای احترام کنم؛ ادای احترامی که ناخواسته به جفای من علیه مزاری تبدیل می‌شود. شهید مزاری از نابرابری‌ و عدالت سخن گفت و برای تحقق آن هزینه داد. اما من فقط این مفاهیم را به‌صورت مرده و بی‌روح تحلیل می‌کنم؛ به قسمی که احساس می‌کنم این فصل، فصل رودل مغزی من درباب سخن از مرد بزرگی چون شهید مزاری است. درواقع سال‌گشت شهادت شهید مزاری برای من یک میدان خودخواهی و جایگاه وراجی است و این، همان جفای من در حق مزاری شهید است.»
  • سه شنبه ۲۱ سنبله ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۶
    علی غزنوی
    «مبلغین مذهبی آن‌قدر مبالغه در رابطه به یک رخداد سیاسی‌- تاریخی کرده‌اند که از ابعاد دیگر دین که ضروری‌تر و فوری‌تر از این رویداد است غافل شده‌اند. دین بر تعاون و همکاری با برادران ایمانی دعوت می‌کند و رسالت دین گریه‌ی بر حسین ذکر نشده بلکه قیام به قسط و عدل اعلان گردیده است اما از سوی مبلغین و شیعیان مساله عاشورا و زیارت اربعین مانند یک کاریکاتور برجسته گشته و دستورات واجبی دین مغفول و یک امر مستحبی جای واجب را گرفته است. قرآن کریم به‌صراحت دستور به «تَعاوَنوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى» می‌دهد و احادیث نبوی نیز تاکیدات زیاد بر تعاون و همیاری و دستگیری از همدیگر کرده است.»
  • دوشنبه ۲۴ دلو ۱۴۰۱ - ۱۳:۵۸
    دکتر عبدالخالق فصیحی
    «گاهی انسان به فکر می‌افتد که ملانماهای هزاره فعالیتی جز نفاق‌افکنی، حزب گرایی و خودزنی در شبکه‌های اجتماعی، هیچ برنامه دیگری ندارند، اما از جهت دیگر، لوچک‌های منفور هم یک غنیمت‌ اجتماعی‌اند. تنها از این بابت که با نشان دادن همه‌ی ابعاد لجن‌زارهای تفرقه، مقدمات یا زمینه‌های ظهور انسان‌های دلسوز و صادق‌ را فراهم می‌کنند. در این فضای آرمانی، دلسوزان جامعه پدید آمده و با پرهیز از زشتی‌های به نطق درآمده نفاق از زبان لوچک‌ها، مسیر سازندگی را بر محور منافع عمومی و هم‌گرایی اجتماعی در پیش می‌گیرند.»
  • شنبه ۲۷ حمل ۱۴۰۱ - ۱:۰۳
    ح ـ امینی
    «مدعیان وراثت مزاری دقیقا جلادهای هستند که چپن وراثت شهید مزاری را بر دوش انداخته و مدعی ادامه راه و پیگیری مرام او نه از راه مبارزه و ایستادگی در سنگر حق‌وحقوق مردمی بلکه از راه معامله با اربابان «زور و زر تزویر» و به قول خودشان برای «حضرت جیب» و تامین قدرت شخصی و ثروت خانوادگی هستند. مزاری یک شخص نیست تا او را به فرد تقلیل داد و از فرد تجلیل کرد و خود را رهروان راه او معرفی و به چشم خلق خدا خاک پاشید؛ مزاری یک‌راه، مسیر و یک نماد است. او نماد آگاهی جمعی، عدالت‌ اجتماعی، شور و شعور اجتماعی، ایمان و آرمان تاریخی، برابری و برادری انسانی است.»
  • دوشنبه ۲۳ حوت ۱۴۰۰ - ۱۳:۰۴
    علی غزنوی
    «به‌عنوان ماحصل و خلاصه سخن می‌توان گفت که متاسفانه به دلایل و انگیزه‌های ناپاک سیاسی عده‌ای و کج‌فهمی و عدم دقت و توجه دقیق علمی و یا نافهمی بسیاری از مدعیان پیروی شهید مزاری، پیروی از شهید مزاری صرفا شعاری بوده و این شعار هم آن‌قدر تکرار شده که حالت ابتذال را به خود گرفته و خودآگاهی و شعور اجتماعی را از مردم گرفته و تبدیل به یک سنت بازدارنده و راکدی شده است که نه‌تنها دردی را دوا نمی‌کند و به مردم آگاهی، احساس مسوولیت و رسالت نمی‌بخشد که خود سبب کوری تابناک شده است. پیروان شهید مزاری گرفتار این نوع کوری گردیده که کورند اما خیال می‌کنند که بینا هستند.»
  • یکشنبه ۱۷ دلو ۱۴۰۰ - ۲۰:۱۷
    محمد محق
    «نخستین کسی که در سیاق مباحث سیاسی تعبیر 'اهل عقد ' را به کار برد ابوالحسن اشعری، بنیان‌گذار مکتب کلامی اشاعره در قرن چهارم هجری بود، اما نه به‌مثابه اصطلاحی ویژه. ابوبکر باقلانی متکلم بزرگ اشعری در آغاز قرن پنجم نخستین کسی بود که تعبیر اهل حل و عقد را باهم به کار برد، اما با اقتباس از معنایی که در عقد نکاح به کار می‌رود، با تکیه بیشتر به مفهوم ولایت و اهلیت و نه به معنای خاص سیاسی که دلالت بر مکانیسم واضحی در عرصه انتقال قدرت داشته باشد.»
  • سه شنبه ۱۹ حوت ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۹
    جاوید احسان
    «افسوس و هزاران افسوس که مزاری هم مانند سایر شخصیت‌های تاریخی ابتر و بدون عقبه جهان را بدرود گفت و راه و مرام او با خودش دفن شد و وارثی برجای نماند تا میراث وی را بر دوش‌هایش حمل نماید. بعد از شهادت مظلومانه‌ی وی عده‌ی رجاله‌ای سیاسی از نام و عنوان وی بهره‌برداری سیاسی و سو استفاده شخصی کرده و خلق‌الله و علاقه‌مندان او را با شعارهای فریبا و بزرگداشت‌های بی‌محتوا فریب داده و به حضرت جیب خود رسیدگی و به کش‌وفش و تامین معیشت خویش مشغول و از برآیند مبارزات ایثارگرانه و شهادت مظلومانه شهید مزاری استفاده سو کرده و به اخذ امتیازات سیاسی مبادرت ‌ورزیده و می‌ورزند.»
  • چهارشنبه ۷ عقرب ۱۳۹۹ - ۰:۴۲
    احمدی رشاد
    «اگر موضع‌گیری‌های نابخردانه مسلمانان افراطی در برابر یک کاریکاتور در یک کشوری از دنیا مثل فرانسه نباشد، ممکن است آن کاریکاتور فقط به یک نقاشی شبیه شود که برای مخاطبان یک روزنامه معلومات دهی نماید. اما واکنش‌های خشونت‌آمیز به همان کاریکاتور صبغه جهانی می‌دهد و کمپانی‌های که در پشت پرده نشر آن هستند، میلیون‌ها دالر پول به جیب می‌زنند و یک کاریکاتور معمولی که در ذهن خلاق و نقاش آن شاید، هرگز خطور نمی‌کرده که تا این اندازه گسترده و جهانی شود، به مقیاس تمام فرهنگ‌های عالم ما خود به صهیونیست‌ها خدمت کرده و کاریکاتور موهن آن را جهانی و رسانه‌ای کرده‌ایم!»