قیام عاشورا آنگونه که رخداده است!

(عاشورا در بیان و پیام قافلهسالار عاشورا)
قیام عاشورا بیتردید از ماندگارترین و پردامنهترین حرکت تاریخساز در اسلام بوده است. هرچند در برهههایی جهت ممانعت یا کمرنگ کردن آن تلاشها و مانع سازیهای از سوی قدرتهای حاکم که آن را در تقابل و مانع خودکامگی و استبداد میدانستند، صورت گرفته است و هزینههایی سنگینی را بر پیروان مکتب عاشورا تحمیل کردهاند. بااینحال اما نتوانستهاند جلو شکوه روزافزون و اثرگذاری مستمر آن را بگیرند. شهادت امام و یاران پاکباخته او روشنگریهای امام سجاد (ع) و زینب کبرا (س) در کوفه و شام و مدینه و انتقال پیام اصلی عاشورا (اصلاح امت و امربهمعروف و نهی از منکر و نجات دین از انحراف و افساد و افشای چهره واقعی فسق و فجور یزید و حاکمان منصوب او) در مدتزمان اندک پس از عاشورا زمینهی قیام توابین و قیام مختار را فراهم نمود و آنگونه که امام (ع) در زمانهای مختلف از آغاز حرکت از مدینه به مکه و کربلا فرموده بود به وقوع پیوست. حکومت ظالمانه آل امیه و آل زیاد و مروان به سرنوشت ننگین ذلت و سردمداران آنها با ذلت و رسوایی و خواری سرنگون شدند.
رویداد عاشورا برخلاف رویدادهای دیگر تاریخی به لحاظ ماهیت و فلسفه و هدف، بسیار آشکار و روشن است. کمتر رویداد تاریخی با قدمت مشابه، بهوضوح و روشنی آن میرسد. اهتمامی که امامان معصوم (ع) پس از وقوع آن در برگزاری محافل و مجالس تعزیه و مناسبتهای دیگر، قایل بودهاند و همچنین به پیروان و یاران خود توصیه میکردند، بهرغم تمام مخالفتها و کارشکنیها سالبهسال بر شکوه و عظمت یاد و برگزاری مراسم و بازخوانی و بازگویی آن رویداد تاریخی عظیم، افزوده است. ازاینرو بیشترین نوشتهها و آثار تحقیقی و تحلیلی را نیز به خود اختصاص داده است. بهموازات تلاشهای فراوان و خلق آثار زیاد نوشتاری و رفتاری که از سوی موافقین و مخالفین پدید آمده است. حادثه بزرگ عاشورا متاسفانه! دچار تحریف و نقل واژگون، و تحلیل وارونه و غیرواقعی چه از طرف دوستان و دوستداران ناآگاه و چه آگاهانه از سوی دشمنان و مغرضان، قرارگرفته است.! به گونه مثال: برخی از دوستان بهظاهر دلسوز، قیام حماسی حسینی را به منازعه قدرت آنها به شکل فرودین قبیلهای تقلیل داده است که طبعا پیروز و برنده این عرصه منازعه نیز قبیلهای اموی بوده است! غافل از اینکه اندک تامل در تاریخ سرنوشت امویان و نفرت و نفرین که آنان حتی از سوی خودیهایشان (عمر بن عبدالعزیز) و… دچار شدند و ننگ و نفرت تاریخی که در ذهن و ذهنیت اکثر مسلمانان و حتی آزاد اندیشان غیرمسلمان، شکلگرفته است، را چگونه میتوان انکار کرد؟! شکوه و عظمت روزافزون محرم و عاشورا و اربعین و الهام گیری قیامها و انقلابها و جنبشهای آزادیخواهانه و عدالتطلبانهی اسلامی و غیر اسلامی، گواه آشکار این امر است.
اگر به بیان ساده و صریح، فروکاست واقعه بزرگ عاشورا به منازعه قدرت دو قبیله که بهزعم و پندار برخی، اندک بهرهای از واقعیت میداشت اینهمه پیامدهای سنگین مثبت و منفی برای رهبران و پیروان هریک معنا و مبنا و مفهوم معقول و درست به دنبال نمیداشت. پیروان حقیقی عاشورا با تمایل صددرصدی قلبی و بدون هیچگونه فشار و اکراه، از هیچگونه هزینهی مالی و جانی در بزرگداشت حماسه جاودانه عاشورا فروگذار نکردهاند.
مگر نهضت توابین و قیام مختار کدام نسبت و رشتهی قبیلهی با هریک از بنیهاشم و اموی داشتند؟ جز پیوند معنوی و در کانتیکست عدالتخواهانه و ظلم ستیزانه و دین مدارانه! کافی است مروری اجمالی بر این دو نهضت حق و عدالتخواهانه صورت بگیرد. بگذریم از اینهمه حرکتهای انقلابی ملهم از نهضت حسینی که در طول تاریخ پس از عاشورا در قلمرو جهان اسلام و حتی دنیای غیر اسلامی و جنبشهای آزادی و عدالتخواهانه (جنبش ضد استعماری و استبدادی هند به رهبری گاندی که خود وی در خاطرات خود بهصراحت از الهام گیری از قیام عاشورا سخن میگوید) و صدها مورد دیگر، اگر آنگونه که برخی پنداشتهاند نزاع امام حسین (ع) و یزید صرفا مربوط به دو قبیله عرب بوده چرا اینهمه بازتاب گسترده که مرزهای جهانی را درنوردیده است، با خود داشته است.! آیا معقول است باگذشت ۱۴۰۰ سال از سال روز محرم و عاشورا در آسیا و اروپا و آمریکا و آفریقا اینهمه تجلیل و بزرگداشت و تکریم صورت بگیرد؟ آفریقا و اروپا و آمریکا را چه به نزاع دو قبیله عرب هاشمی و اموی؟ باآنکه آن قصه و واقعه در همان سال ۶۱ هجری اتفاق افتاد و تمام شد!! مضاف بر آن اگر حرکت عظیم عاشورا را به نزاع بر سر قدرت بین دو قبیله تقلیل دهیم چرا امام (ع) با تمام اعضای خانواده به آن حرکت پرمخاطره و مشقتبار اقدام کرد؟ مگر نه آن بود که پیام اصلی عاشورا را امام سجاد (ع) و زینب کبرا (س) باآنهمه مشکلات طاقتفرسا و در سختترین شرایط اسارت، به گوش هوش وجدانهای بیدار و اندیشههای آزادیخواه و ظلمستیز و ستم برانداز منتقل کردند؛ که طنین حیاتبخش و بیدارگر آن تاکنون و تا هرگاه؛ مقاومت برانگیز و حرکت آفرین بوده است.
به نظر میرسد فقدان دیدگاه منصفانه و عدم آگاهی و نبود معلومات دقیق و کامل از رویداد بزرگ عاشورا از یکسو و همذات پنداری رهبری امام معصوم(ع) با رهبران عادی و معمولی !!! و تنزل او در سطح و تراز آدمهای معمولی و به دنبال آن ارایهی تحلیلهای تکبعدی، برخی را خواسته یا ناخواسته به خطای متدولوژیک و روشی دچار کرده و به مصداق شعر معروف ” کار پاکان را قیاس از خود مگیر: در نوشتن گرچه باشد شیر، شیر” گرفتار نموده باشد.! در اینجا بهصورت فشرده و مختصر به خطاهای روشی که این دست نویسندگان مرتکب شده اشاره میشود:
ا- شیوه تحلیل قضایای تاریخی (ازجمله موضوع بحث (قیام عاشورا) ) باید با روش معمول و عرف پذیرفتهشدهای تاریخ که گام اول آن مطالعه دقیق وقایع تاریخی از منابع معتبر و دسته اول صورت بگیرد و صحتوسقم آن با تطبیق اسناد و نسخههای مختلف که در مورد یک قضیه یا رویداد و پدیده تاریخی نوشتهشده سنجیده شود و اگر منابع مختلف که به موضوع موردبررسی پرداخته است باهم نزدیک و نقلهای مشابه به دست دادند، آنگاه قضیه یا موضوع موردبحث در حد تواتر یا استفاضه تاریخی رسیده است و قابلقبول و استناد است. خوشبختانه در مورد رویداد عاشورا چنین امکانی وجود دارد. مراجعه منصفانه و بیطرفانه به منابع موثق: مانند: ارشاد شیخ مفید و امالی شیخ صدوق و بحارالانوار مرحوم مجلسی و… از منابع معتبر شیعه و : تاریخ طبری و سنن ترمذی، مستدرک علی الصحیحین حاکم نیشابوری و فتوح البلدان بلاذری و تاریخ کامل ابن اثیر از منابع معتبر اهل تسنن بهصورت متواتر واقعه عاشورا و خطابهها و بیانات امام (ع) و مواضع و خصوصیات یزید و والیان او را نوشتهاند. اتفاقا آثار متاخر شیعی که در مورد قیام عاشورا پدید آمده است عمده استنادشان به منابع دسته اخیر میباشند.
۲- شیوه نادرست بررسی و تحلیل تاریخ، ناخواسته نویسنده را به موضعگیری و اتخاذ رویکرد نادرست وامیدارد بهطور مثال: عدم دقت در ترتب وقوع حوادث تاریخی ازجمله در واقعه عاشورا در برخی از نوشتهها سبب شده است تا نویسنده فکر کند که علت اصلی قیام امام حسین (ع) قرارگرفتن او در مضیقه برونرفت از درگیر شدن بایزید بوده است وگرنه امام هر طور بود خودش را از این تنگنا میرهانید! درحالیکه به گواهی صریح تاریخ زمان اعلام قیام امام (ع) در آغاز حرکت از مدینه به مکه که در ۲۷ رجب ۶۰ هجری بوده که در ذیل، بیانات امام آورده شده است. اما زمان دعوت مردم کوفه از امام در مکه و بیش از یک ماه بعد بوده است و زمان نامه ابن زیاد مبنی بر بیعت یا کشتن امام در مسیر امام به عراق و در ذیحجه یا اول محرم بوده است. که جمله معروف امام (ع) ” ألا ان الدعی یابن الدعی قد رکزنی بین اثنتین؛ السله والذله و هیهات مناالذله ” مربوط به این بازه زمان و در برابر آن نامه است.
۳- تاثیر پیشفرضها و ذهنیتهای قبلی در تحلیل پدیدههای انسانی مقداری انسان را از واقعیتهای موضوع موردبررسی دور میکند و در بعض موارد به پیشداوری وامیدارد و در برخی موارد به پارادوکس و تناقضگویی دچار میکند. از باب مثال: اگر کسی باور داشته باشد که اسلام در جوهر خود سکولار و در امور دنیایی نفیا و اثباتا ابراز نظر نمیکند! چرا منازعه قدرت آنهم در میان دو قبیله مسلمان رخداده است مگر قدرت و تلاش در به دست آوردن آن پدیده دنیایی نیست؟ از سوی دیگر با کدام مستند میتوان انکار کرد که دعوت پیامبر و تمام تلاشهای طاقتفرسای که حضرتش در دوران رسالت انجام داد و نتیجهاش حاکمیت اسلام و تشکیل حکومت اسلامی با ساختارهای متناسب زمان و ارسال نامههای سیاسی و سفرای مختلف به قدرتهای بزرگ و کوچک آن زمان را بدون هیچ پیوند باسیاست و حکومت دانست. البته دین کامل و جامع و جاودانه اسلام، همهاش در سیاست خلاصه نمیشود؛ بلکه سیاست بخشی از آموزههای انسانساز اسلام است. چنانکه اجتماع و فرهنگ و اقتصاد نیز زیرمجموعه اسلام بوده و به باور اسلام شناسان محقق و متون مستحکم دینی از قرآن و سنت و سیره قولی و عملی پیشوایان دین، در مورد تمام مقولههای یادشده نظر داده و در ساحت عمل نیز به آن پرداختهاند. در آموزههای بنیادین اسلام امور مادی و دنیوی توام با امور معنوی و سعادت اخروی ارزش پیدا میکند و اگر تزاحمی بین این دو پیش بیاید، مصالح معنوی و ارزشهای معطوف به سعادت اخروی مقدم است.
۴- به باور این نوشته، قیام پرشکوه و جاودانه حسینی آنگونه که رخداده است در امتداد سیر تاریخی مبارزه حق و باطل و استمرار حرکت تاریخی انبیای الهی و در راستای حفظ دین و تثبیت و گسترش آموزههای حیاتبخش اسلام و احیای نشانههای حق و از میان برداشتن انحرافها و بدعتها و در یککلام،اصلاح امت، بوده است. و در این مسیر پرافتخار، همانند انبیای بزرگ الهی و پیامبر اعظم (ص) جد و پدر گرامی؛ امام علی (ع) و برادر بزرگوارش؛ امام مجتبی (ع) از نثار و بذل جان و شهادت یاران بینظیر و اسارت خاندان باعظمت نیز دریغ نکرد. همین ویژگی قیام عاشورا بوده که ماهیت جاودانگی به آن داده است. در طرف مقابل اما جبهه باطل و انساننماهای فرومایه و پست سیرت طغیانگر، ظالم و ستمگر که بهرغم پیروزی ظاهری و پنداری! به سرنوشت ننگین و نفرتانگیز و ذلتبار دچار گشتند. همچون نمرود و فرعون و بولهب و ابوسفیان و….
بنابراین اگر بخواهیم واقعبینانه و آگاهانه و بامطالعه دقیق و منصفانه و با شرح صدر و به دور از تنگنظری و کوتاه بینی از قیام عزتمند عاشورا الهام بگیریم از منطق بسیار محکم و استوار آنکه ذلت ناپذیری و ظلمستیزی است پیروی کنیم چنانکه بسیاری از مبارزان و انقلابیها و رهبران قیام و انقلابهای نامآور از آن آموخته و الگو گرفتهاند.! تقلیل قیام سترگ عاشورا به منازعه قدرت و پیوند نابجای آن به نزاع شیعه و اهل سنت! حکایت از خطای بزرگ روشی، بینشی و گمراهکننده است.! نه شیعه آن رویداد بزرگ را نزاع بر سر قدرت میداند و نه اهل سنت به دید منازعه قدرت مینگرد. تجلیل و تکریم بزرگان اهل سنت چه بهصورت رسمی و یا غیررسمی در جایجای جهان اسلام ازجمله افغانستان و حضور بسیاری از سنیها در عاشورا و مراسم اربعین حسینی در عراق و برخی کشورهای دیگر، نشانگر نقص و نقض دیدگاه یادشده است.
درهرحال، در فضای محدود مجازی و فرصت اندک زمانی، بیش از این ، زمینهی قلمی کردن موضوع یادشده میسور و مقدور نیست و تفصیل آنچه رخداده است را میتوان در کتاب پرارزش «حماسه حسینی» شهید مطهری (ره) مطالعه کرد. آنچه در این نوشته و تذکر کوتاه قابلطرح است این است که: با رویکرد و روش تحلیل محتوا با استناد به سخنان و خطابهها و بیانات امام حسین (ع) و گزارشها و نقلهای شاهدان عینی حادثه عاشورا از جمله امام سجاد (ع) و زینب کبرا (س) و همچنین از راویانی که در طرف مخالف و مقابل امام بودهاند و خطابهها و مکاتبات امام با دوستان و دشمنان، را شنیده یا دیده و نقل کردهاند. در ادامه بهصورت فشرده طرح میگردد.
مرحوم شیخ مفید و شیخ طوسی (رحمتالله علیهما) و مرحوم مجلسی (ره) و بسیاری از بزرگان علما و دانشمندان با روش عالمانه و مستند به نقل و روایت این رویداد بزرگ پرداختهاند، شکل روایت تاریخی آن را نیز بزرگان تاریخنگاری همچون طبری و ابن اثیر و بلاذری و مسعودی و… روایت کردهاند که با مراجعه به منابع یادشده ابعاد این نهضت پرعظمت بیشازپیش آشکار میشود.
در این گزارش مختصر به فرازهای از فرمایشات امام (ع) از آغاز حرکت قیام خواهانه شان از مدینه به مکه و از مکه به عراق و در کربلا که به مناسبتهای مختلف، صورت گرفته است در ذیل عناوین آینده اشاره میشود:
یکم) انگیزه حرکت و قیام امام (ع): به اعتقاد ما، پیامبر گرامی و امامان معصوم (ع) و پیشوایان الهی بهعنوان جانشینان پیامبر از علوم لدنی و ماورایی برخوردارند و بر اساس آنچه آفریدگار متعال، شایستگی آنان را تایید و تصدیق نموده آنها را به جایگاه رهبری و پیشوایی مردم برگزیده است” الله یعلم حیث یجعل رسالته” (۱۲۴، سوره انعام) از این منظر، امامان پاک و معصوم در هر زمان و شرایط به رسالت الهی و رهبری خدایی خویش بهطور کامل واقف بوده و هرگونه قیام و اقدام و حتی سکوت مصلحتآمیز آنان، از روی حکمت و مصلحت بوده است. بدان جهت پیامبر اکرم (ص) زمانی دعوت پنهانی و محدود بستگان نزدیک خویش را در دستور کار قرار داده و در وقت دیگر پیام الهی خویش را آشکارا و در سطح عمومی اعلام و ابلاغ مینماید. در برخی از شرایط، پیمان صلح حدیبیه را با مشرکان امضا نموده و در فضای دیگر به جنگ مستقیم با کفار میپردازد. امام علی (ع) نیز بر مبنای وظیفه و رسالت امامت و رهبری خود و بافرمان الهی پیامبر(ص) فتح خیبر و خندق و جنگ احزاب را رهبری مینماید و در شرایط دیگر صبر و خانهنشینی را در پیش میگیرد و زمانی خلافت مسلمانان را به عهده میگیرد. امام مجتبی (ع) نیز بنا بر تشخیص مسوولیت رهبری و امامت جامعه اسلامی، گاهی به جنگ با دشمنان اسلام و منافقان میپردازد و در شرایط دیگر پیمان صلح میبندد. و در هر زمان و شرایط، گفتار و رفتار آنان، حجت و سند مشروع الهی و در راستای اعتلای دین مبین و کامل اسلام و در جهت اعتلای کلمه الله و ظهور و بروز و تسلط دین جاودانه اسلام و تحقق وعده غیرقابل تخلف الهی بوده است.
قیام و حرکت سومین امام و پیشوای بزرگ؛ امام حسین (ع) نیز در امتداد همان رسالت خطیر هدایتگری و رهبری صورت گرفته و انگیزه و فلسفه قیام آن راهبر بزرگ الهی آنگونه که در خطاب به برادرش محمد حنفیه اعلام مینماید:”إنی لم أخرج أشرا و لا بطرا و لا مفسدا ولا ظالما بل إنما خرجت لطلب الإصلاح فی أمه جدی و أرید أن آمر بالمعروف وأنهی عن المنکر و أسیر بسیره جدی و أبی” (ابن شهر آشوب، ۵۸۸ه-ق ،مناقب آل ابیطالب ، ص ۲۴۱ ) خروج و قیام من نه به خاطر جاهطلبی و آشوبگری و ظلم و ستمگری، بلکه به خاطر اصلاح در کار امت جدم میباشد، میخواهم فریضه بنیادین امربهمعروف و نهی از منکر را تحقق ببخشم. چه معروفی بالاتر و مهمتر از سنت و سیره رسول اعظم که به فراموشی سپردهشده و معاویه علنا و رسما از نقل و نشر سنت قولی و فعلی آن حضرت جلوگیری میکرد و اینک چه منکری بدتر و پستتر از یزید و حکومت او که هیچ ابایی از فسق و فجور علنی و آشکار، ندارد!! و جایگاه خلافت پیامبر را شایسته خود میداند!! درحالیکه به هیچیک از معیار و مبانی دین اعتقاد و اتکا و اعتنا ندارد و رسما وحی الهی را انکار میکند.!
در چنین فضایی باید فاتحه اسلام را خواند.! اما رسالت عظیم رهبری و امامت به من چنین اجازه نمیدهد که سکوت نمایم و دین خدا ملعبه دست ناپاک و آلوده به فسق و فجور یزید باشد. لذا امام (ع) بارد بیعت یزید، انگیزه قیام و همچنین محتوا و ماهیت حرکت تاریخساز خود را با صراحت و قاطعیت اعلام مینماید و لو در این مسیر حیاتبخش و افتخارآمیز، جان خود و یاران و نزدیکان خود را نیز قربانی و اسارت خاندان ولایت و امامت را نیز پذیرا میشود. زیرا دین خدا باید نصرت و یاری و از خرافهها و بدعتها پیراسته و سرانجام حاکم گردد.
دوم) ماهیت، محتوا و درونمایه قیام حسینی: با توجه به آنچه گفته شد انگیزه قیام و حرکت امام حسین (ع) اصلاح و رفع فساد و امربهمعروف و نهی از منکر و پیرایش دین مبین از بدعتها و آلایشهای نفرتانگیز و فساد آمیز که توسط حکام جور و ستمگر به وجود آمده است و آگاهی بخشی به مردم که با تهدید و تطمیع حاکمان اغفال یا فریبخوردهاند. ضد ارزشها و ناهنجاریها به نام دین و برچسب اسلام بر مردم ناآگاه تحمیلشده است. معروف و منکر جابهجا و چهره اسلام راستین با اعمال ننگین پوشانده شده است و آنگونه که امام (ع) دریکی از فرمایشاتشان فرمودند: ” ألاترون أن الحق لا یعمل به والباطل لا یتناهی عنه، لیرغب المومن فی لقاء الله محقا فإنی لا أری الموت إلاالسعاده و لا الحیات مع الظالمین إلا برما” (تحف العقول، ج۲، ص ۲۴۵) (نمیبینید که بهحق عمل نمیشود و از باطل جلوگیری نمیشود! پس به تحقیق که مومن در چنین شرایطی با مبارزه و مجاهدت به مرگ و لقای خدا روی آورد و من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز عار و ننگ و رنج نمیبینم) از فرمایشات و بیانات امام بهخوبی و وضوح میتوان فهمید که ماهیت قیام امام دین مدارانه و اصلاحگرایانه و در کلام دیگر، هدایتگری و روشنگری بوده است و به پیروان و رهروان حسینی میآموزد که شما نیز آگاهانه در مقابل ظلم و ستم و فساد قیام و اقدام نمایید و ستم پذیر و ظلم را برنتابید. هرچند در این راه از بذل مال و جان و نزدیکان و بستگان نیز مضایقه نکنید. چنانکه راهبران راستین الهی (پیامبران الهی) عمل کردند و بدانید که فرجام و سرانجام پیروزی و جاودانگی از آن پرهیزکاران و دینمداران است “والعاقبه للمتقین” و “الله غالب علی أمره” و “لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون”
سوم) هدف و غایت و پیام نهضت و قیام حسینی: اصلاح امت و پیراستن دین از بدعتها و انحرافها و احیای سنت و سیره پیامبر و امیرالمومنین علی (ع) و حکومت و حاکمیت دین خاتم از طریق امربهمعروف و نهی از منکر و مبارزه با ظلم و بدعت و انحراف، از اهداف اصلی قیام باشکوه حسین (ع) بوده است و درسی که به پیروان راستین خودآموخته است و حتی آزادی خواهان جهان نیز از آن الهام گرفتهاند، بیانگر امتناع از سکوت در برابر ظلم و ستم و عدالتخواهی و حقطلبی است، جمله معروف امام “و مثلی لا یبایع مثله” (طبری ، ج۷، ص ۲۱۶-۲۱۸) این پیام بیدارگر را به جهان انتقال میدهد که تا تاریخ امتداد دارد نباید به ذلت و خواری و ظلمپذیری و بدعت محوری تن درداد. و لو به بهای مال و آبرو و نثار جان؛ چه اینکه مرگ باعزت از زندگی با ذلت و ننگ، گواراتر و دلپذیرتر است و به وعده صریح و غیرقابل تخلف الهی عاقبت و فرجام و سرانجام سرافرازی و رستگاری از آن پرهیزکاران و نیکان است.