کد مطلب : 2803
شنبه ۲۷ حمل ۱۴۰۱ - ۱:۰۳
120933
فاقددیدگاه
ح ـ امینی

مزاری از نماد عدالت‌خواهی تا دکان معاملات سیاسی

شهید مزاری ۲
«مدعیان وراثت مزاری دقیقا جلادهای هستند که چپن وراثت شهید مزاری را بر دوش انداخته و مدعی ادامه راه و پیگیری مرام او نه از راه مبارزه و ایستادگی در سنگر حق‌وحقوق مردمی بلکه از راه معامله با اربابان «زور و زر تزویر» و به قول خودشان برای «حضرت جیب» و تامین قدرت شخصی و ثروت خانوادگی هستند. مزاری یک شخص نیست تا او را به فرد تقلیل داد و از فرد تجلیل کرد و خود را رهروان راه او معرفی و به چشم خلق خدا خاک پاشید؛ مزاری یک‌راه، مسیر و یک نماد است. او نماد آگاهی جمعی، عدالت‌ اجتماعی، شور و شعور اجتماعی، ایمان و آرمان تاریخی، برابری و برادری انسانی است.»

یادآوری: این یادداشت به مناسبت بیست و همتمین سالگرد شهادت شهید مزاری در یکی از نشریات چاپی به نشر سپرده شده است. برای خوانش و داوری بیشتر آن، در سایت نیز به نشر سپرده شد. «مدیریت سایت»

بی‌شک شخصیت‌های تاریخ‌ساز نقش پررنگ در تاریخ داشته و بخش اعظمی از تاریخ را ساخته‌اند. تاثیر شخصیت‌ها روی روند و مسیر تاریخ بر کسی پوشیده نیست. اما همان‌قدر که شخصیت‌های تاریخ‌ساز نقش در ساختن تاریخ دارند به همان پیمانه و مقیاس تاریخ بر روی شناساندن، نقش‌آفرینی و تاثیرگذاری آن‌ها بعد از تاریخی شدنشان داشته و دارد. تاریخ معمولا روایتی از آن‌ها ارایه می‌دهد که اگر کاملا در تضاد با چهره واقعی آن‌ها نباشد ۸۰ تا۹۰٪ مخالف و در تضاد باشخصیت تاریخی آن‌ها است. آن‌قدر دخل و تصرف در شخصیت، اندیشه و پیام آن‌ها صورت داده و می‌دهند که آن‌ها را از بازیگران تاریخی و تاریخ سازان واقعی تبدیل به اسطوره‌های تاریخی و موجودات استثنایی که فقط در عالم خیال محقق شدنی است، می‌نمایند. تمام اسطوره‌های تاریخی که ریشه در واقعیت‌های تاریخی دارند روزی شخصیت‌های واقعی و عادی اما برجسته‌تر از دیگران بوده‌اند.

مرور زمان، کج‌فهمی‌ها، غرض‌ورزی‌ها، سو استفاده‌ها و… باعث شده که  سیمای انسانی و شخصیت واقعی تاریخ سازان وارونه جلوه داده شوند و تاثیرگذاری بعد از مرگ آن‌ها از بین برود و در بستر تاریخ، به‌عنوان عناصر خیالی و دور از دسترس و فقط در قوه خیال و به شکل و شمایل آرزوها و ایده آل‌های محال، مطرح گردد تا هم از تاثیرگذاری بیفتند و هم بازتولید نگردند و عقیم و سترون در رود زمان شخصیتی دیگری برای آزادی و رهایی، برابری و عدالت اجتماعی سربلند نکند و زهدان زمان عاجز از پروراندن شخصیت تاریخی دیگر برای عصر و نسل امروز و فردا بماند و زمان به نفع قداره‌بندان تاریخ و شیادان حاکم بر راه و رسم زمانه بچرخد و آرزوها و آمال توده‌های بشری دود و به هوای بی‌کرانه معدوم گردد.

شهید مزاری

گروه‌ها و چهره‌های مسلط بر تاریخ، تحولات اجتماعی و تغییرات عینی را طوری طراحی و جهت‌دهی می‌کنند که تاریخ سازان ایستاده در برابرشان را نیز طبق مقصد و خواست‌های خویش به مردم معرفی و می‌شناسانند و یا مردم و توده‌های رنج‌دیده و ستم‌کشیده را به تقدیس، تمجید و برپایی آیین مناسکی سرگرم می‌کنند و خود از این غفلت استفاده کرده و راه ممتد و دایمی خویش را ادامه می‌دهند. این از عجایب روزگار و اسرار تاریخ است که هرچه شخصیت‌های تاریخ‌ساز ظهور و زمانی نبض تاریخ را به دست گرفته و کوشش کرده مسیر به جریان افتادن تاریخ را کانالیزه نمایند اما همین‌که خود آن‌ها فوت و یا کشته می‌شوند و از نقش‌آفرینی می‌افتند و جزو تاریخ می‌گردند، مدعیان پیروی و ارادتمندان آن شخصیت‌ها یک گام در راستای اهداف و خط سیری ترسیم‌شده توسط آن‌ها برنمی‌دارند و یا برداشته نمی‌توانند.

در واقع باید اعتراف کرد که تمام شخصیت‌های تاریخی تاکنون شکست‌خورده‌اند و آرمان و اهداف هیچ‌کدام آن‌ها تحقق عینی و واقعیت اجتماعی پیدا نکرده و بی‌عدالتی، ظلم، تبعیض و هزاران زشتی و پلشتی در میان پیروان آن شخصیت‌ها بیداد می‌کند. از آن‌ها فقط نامی با چهره‌های مسخ‌شده و شخصیت‌های تراشیده شده، موهوم و واژگونه باقی‌مانده و دیگر هیچ! درواقع اولین کسانی که قربانی شیادی تاریخ و سنت خیانت حاکم بر آن گردیده همین شخصیت‌های است که روزی و روزگاری بر تاریخ حکم می‌راندند و نبض تحولات تاریخی و مسیر رویدادهای اجتماعی- سیاسی در دستان این‌ها بوده است.

قداره‌بندان تاریخ تلاش کرده و می‌کنند که شخصیت‌های که برای نجات بشریت از ظلم، تبعیض، استثمار و بهره‌کشی و… قد علم کرده‌اند یا کلا به فراموشی بسپارند و از حافظه تاریخ پاک سازند و اگر در این کارشان موفق نشدند تلاش می‌کنند آن‌ها را مقلوب و وارونه و برخلاف شخصیت واقعی و برخلاف آرمان‌ها، پیام‌ها و رسالت‌های انسانی‌شان به نمایش گذاشته و معرفی نمایند. سنت خیانت تاریخی یک سنت محکم و استوار در تاریخ است. رهایی از این سنت به‌جز از راه آگاهی همگانی بر این سنت خیانت امکان‌پذیر نیست. این سنت چنانچه اشاره شد سعی دارد که شخصیت‌های تاریخی را طوری جلوه دهد که امکان الگو گیری و تکثیر شدن آن را محال و یا مشکل ارزیابی نماید. این امر از طریق اسطوره‌سازی و استثنایی نشان دادن که امکان تحقق آن در شرایط امروزی میسر نیست صورت می‌گیرد و می‌خواهد آن‌ها را از واقعیت تاریخی و تاثیرگذاری اجتماعی و الهام گیری در زندگی روزمره انسانی دور ‌کنند تا در عصر و نسل امروز آن شخصیت‌ها تکرار نشوند و خواب راحت این‌ها را آشفته نسازند.

شخصیت‌های تاریخ‌ساز درزمانی که خود تلاش برای تاریخ‌سازی دارند و تحولات تاریخی را سمت‌وسو می‌دهند، نبض زمان در دستانشان و بر روح و روان تاریخ تسلط دارند، تا حدودی موفق هستند، اما همین‌که خودشان به تاریخ پیوست و توانایی کنشگری و تاریخ‌سازی را از دست می‌دهند خود قربانی تاریخ می‌گردند و تحولات تاریخی و نیازمندی‌های اجتماعی و ضرورت‌‌های زمانه‌ای، دسیسه‌ها و ترفندهای کنشگران اجتماعی-سیاسی سبب می‌گردد که شخصیت‌های تاریخی خود قربانی تاریخ و سنت خیانت‌ حاکم بر آن گردند.

به جرات می‌توان ادعا کرد که شخصیت تاریخ‌سازی نداریم که خود قربانی‌ای تاریخ نشده باشد. تمام شخصیت‌های دینی، مذهبی، سیاسی، اجتماعی و… وقتی خودشان از بازیگری در تاریخ بازمانده و تاریخی شده‌اند، قربانی‌ای تاریخ گشته‌اند و تحولات تاریخی طوری چرخیده که یا شخصیت‌های تاریخ‌ساز را به فراموشی سپرده و یا چهره‌های آن‌ها را مسخ کرده و وارونه نشان داده و یا از نام و نشان آن‌ها دکانی ساخته و علیه اهداف و مرام آن‌ها استفاده نموده‌اند. شاید در تاریخ شخصیتی نتوان یافت که همان‌طوری که در بستر زمانش بوده در تاریخ نیز همچنان معرفی و شناخته‌شده باشد و یا مکتب و مذهب و پیامی را که عرضه داشته همان‌طور و بدون تحریف و دستبرد باقی‌مانده باشد.

شهید مزاری نیز یکی از شخصیت‌های تاریخی است که بر تاریخ خونین کشوری بنام افغانستان تاثیر داشته و بخشی از تاریخ جریان‌ عدالت‌خواهی و مبارزه با استبداد تاریخی و انحصار قومی را به خود اختصاص داده و نمی‌شود تاریخ معاصر کشور را ورق بزنیم و نام و نقش شهید مزاری را در آن نیابیم. مزاری تلاش کرد که تاریخ مردم هزاره را از نو رقم بزند و به سمت برابری و عدالت اجتماعی سمت‌وسو بدهد. پس از سرکوب خونین هزاره‌ها توسط عبدالرحمن خون‌آشام و به بردگی و حاشیه کشیده شدن هزاره‌ها از متن تاریخ، شهید مزاری اولین کسی بود که دوباره هزاره‌ها را از اختفا بیرون کشید و از انزوای تاریخی به متن منازعات و مطالبات تاریخی کشاند و به هزاره‌ها جرات داد تا بگویند که هزاره هم مالک این سرزمین است و باید در تعیین سرنوشت و مقدرات این جغرافیای سیاسی نقش داشته باشند و به‌عنوان شهروندان این کشور حق مشارکت در تعیین سرنوشت و در کنار سایر شهروندان از ملیت‌ها و قومیت‌های مختلف ساکن در کشور از حق‌وحقوق برابر برخوردار باشند.

شهید مزاری تاریخ هزاره‌ و هم‌چنین تاریخ سیاسی کشور را وارد مرحله‌ای تازه‌ای نمود و به جریان ممتد تاریخی فرمان ایست داد و کوشش کرد که آن را در مسیر تازه هدایت نماید. هرچند شهید مزاری در این امر موفق نشد که جریان تاریخ سیاسی کشور را به‌طور کامل به سمت‌وسوی دلخواه جهت دهد اما خط سیری را ترسیم و جهتی را تعیین کرد که باید تاریخ آینده کشور در آن خط، سیر کند و در همان جهت راه بیفتد، و از همان مسیر بگذرد.

هرچند حوادث و رخدادهای تاریخی کشور طوری اتفاق افتاد که شهید مزاری را قربانی گرفت و فرصت و مجالی به او نداد که جریان تاریخ سراسر استبداد و انحصار و تبعیض را برای همیشه در مسیر عدالت و برابری و حقوق شهروندی و نگرش انسانی سوق داده و راه بیندازد و درد و رنج مزمن تاریخی مردم این سرزمین را نقطه پایان گذارد اما سنت و سیره، راه و روشی به ارث گذاشت که چراغ راه نسل آینده و مقیاس و میزانی سنجش رفتارهای مدعیان پیروی از خط او و محکی برای آزمون ارادتمندان وی گشت. او راه و روشی را به میراث گذاشت که مدعیان ادامه راه او باید آن راه را بپیمایند و آن روش را به کاربندند وگرنه تنها لاف‌زنان فریب‌کار و دغل‌بازان کلاه گذاری بیش نخواهند بود.

سنت خیانت تاریخی در رابطه با شهید مزاری نیز اعمال گردید. مزاری نیز همچون خیلی عظیمی از بازیگران تاریخی، تاریخ سازان واقعی، مبارزان ارزشی، پیام‌آوران الهی، رهبران کاریزمایی همه و همه قربانی سنت خیانت تاریخی گردیده و شخصیتش مسخ و اهداف و آرمان‌هایش تحریف و نامش از مسمایش جدا و نه‌تنها خط و راهش را ادامه ندادند که از عنوان و نام او دکان سیاسی ساختند و با آن معاملات سیاسی و  تجارت اقتصادی راه اندختند. نام و مرام مزاری بعد از شهادتش فقط دام تزویر و فریب، برای شیادان سنتی تاریخ گردیده است. شیادان تاریخ، به اغفال خلق خدا و دوست داران و ارادتمندان شخصیت و هواداران راه و رسم او مشغول هستند. به نام او سالیان سال است که بر بازوان مردم سوار و به ثروت و قدرت رسیده و در آسمان ستاره و در زمین بوریا دارند و صاحب کش و فش گردیده‌اند و کسانی که شعار و اهداف او را زنده کرده و داد از عدالت اجتماعی و برابری انسانی و حقوق شهروندی می‌زنند متهم به عدالت خواهان اضافی می‌کند.

این‌یکی از جفاهای بزرگ تاریخ است که به قول مرحوم دکتر علی شریعتی همواره جلادها وارث شهید می‌گردند. مدعیان وراثت مزاری دقیقا جلادهای هستند که چپن وراثت شهید مزاری را بر دوش انداخته و مدعی ادامه راه و پیگیری مرام او نه از راه مبارزه و ایستادگی در سنگر حق‌وحقوق مردمی بلکه از راه معامله با اربابان «زور و زر تزویر» و به قول خودشان برای «حضرت جیب» و تامین قدرت شخصی و ثروت خانوادگی هستند. مزاری یک شخص نیست تا او را به فرد تقلیل داد و از فرد تجلیل کرد و خود را رهروان راه او معرفی و به چشم خلق خدا خاک پاشید؛ مزاری یک‌راه، مسیر و یک نماد است. او نماد آگاهی جمعی، عدالت‌ اجتماعی، شور و شعور اجتماعی، ایمان و آرمان تاریخی، برابری و برادری انسانی است. مزاری آتش‌فشان خشم فروخورده تاریخی و عصیان نسل آگاه و بیداری است که بر سرنوشت خونین و ذلت‌بار خویش آگاهی یافته و کمر به آزادی و رهایی از این وضعیت محنت و دهشت بسته‌اند. مزاری یک‌شور و شعور و یک عزم و اراده و فریاد و عصیان است. مزاری یک جهان‌بینی، فرهنگ، بینش و یک گرایش است. او یک فرد نیست او نماد آرمان تاریخی یک قوم مظلوم و محروم است که در درازنای تاریخ شاهد بدترین کشتارهای بی‌رحمانه، اسارت‌های ظالمانه، تبعیض‌های ناجوانمردانه و شکنجه‌ و رنج‌های طاقت‌فرسا بوده است.

سخن در این زمینه زیاد است که فرصت و ظرفیت طرحش در این مجال نیست. اما مختصر و صریح باید گفت که مردم باید متوجه باشند که پیروی از مزاری رفتار و عمل مزاری گونه است نه شعار دادن بانام و نشان مزاری. مزاری برای این جان نداد که عده‌ای فرصت‌طلب و سو استفاده گر بیایند زیر نام او پنهان شوند و آرمان و مرام او را به حراج بگذارند و تحت عنوان تجلیل، آرمان و خط او را پنهان  و مردم را سرگرم کارهای مانند برپایی مراسم تجلیل، تعریف و تمجید و… مشغول بکنند. این بدترین توهین به مزاری است که آن اهدافی که مزاری بر سر آن اهداف جان خود را فدا کرد و تا آخرین رمق حیات از آن نگذشت فراموش شود اما نام او تابلوی سر درب بنگاه‌های معاملات سیاسی گردد. مزاری امروز که در میان مردم مطرح است مزاری دیروز نیست. مزاری دیروز نماد عدالت‌خواهی، تجلی آگاهی و شعور جمعی، عزم و اراده آگاهانه مردمی برای شکستن انحصار قومی و استبداد تاریخی بود اما مزاری امروز دیگر مرام نیست و فقط نام است و آن نام هم ملعبه بازیگران سیاسی و دلالان حرفه‌ای است.

برای ارادتمندان شخصیت مزاری بسیار عیب و ننگ است که متوجه نباشند و ندانند که دزدان سر گردنه تاریخ مسیر کاروانی را که مزاری راه انداخته بود سد کرده و شب خون زده و تار و مار کرده و خود برایشان عزاداری می‌کنند و اشک تمساح می‌ریزند. این سوال برای تک‌تک هواداران مزاری باید مطرح باشد که نام مزاری در اقصا نقاط عالم رفته و جاافتاده و جامعه هزاره ۹۰٪ خود را پیروی مزاری می‌داند و سالانه از او در تمام دنیا تجلیل به عمل‌آورده و مراسم یادبود می‌گیرند؛ اما وضعیت و سرنوشت جامعه هزاره از همه زمان‌های دیگر، بدتر، وخیم‌تر و ویران‌تر‌ است.

علت این امر چیست؟ آیا نام مزاری نجات‌بخش است یا مرام مزاری؟ چرا مرام مزاری را بانام مزاری پاک می‌کنند و به‌جای پیگیری و تعقیب مرام او به نام او چسبیده‌اند؟ پاسخ بسیار هویدا و روشن است که رندان سیاسی نام مزاری را به‌جای مرام و تعصب به او را به‌جای شناخت و تجلیل او را به‌جای تعقیب اهداف مزاری جا انداخته و از این طریق به فریب مردم و پیروان او مشغول‌اند. هر کس باید از این مدعیان پیروی و ادامه‌دهندگان خط مزاری پرسان کند که تداوم خط مزاری با عمل است یا شعار؟ خط مزاری نام است یا مرام؟ مزاری برای این جان خود را فدا کرد تا بعد از او مردم نام او را شعار بدهد و برایش مراسم باشکوه دایر نماید یا بعد از او منتقم خون و ادامه‌دهنده راه و دنبال کننده اهداف او باشند؟

شاید برای هر آدم منصف روشن باشد که پاسخ آن پرسش‌ها منفی است. با شهید مزاری آن‌قدر ابزاری برخورد شده و می‌شود که شاید بتوان گفت نام و یاد مزاری کارکرد منفی پیداکرده و هرکسی به فراخور موقعیت و فرصت از نام و یاد آن‌سو استفاده کرده و می‌کنند. برخی‌ها نام آن شهید والامقام را تابلو دکان معاملات سیاسی و برخی چماق برای کوبیدن بر فرق فرد و یا افراد رقیب درست کرده و می‌کوبند. کسانی که سابقه حزبی و جناحی  با وی نداشته باشند نباید نام مزاری را بگیرند چون فورا از طرف برخی متهم به سو استفاده می‌گردد. این‌ها خوب می‌دانند که امروز نام مزاری وسیله خوبی برای سو استفاده است. می‌خواهند این وسیله سو استفاده را انحصاری کرده و فقط در اختیار خودشان نگهدارند و الا دلیلی ندارد که با این موضوع این‌گونه برخورد صورت گیرد.

سخن به درازا کشید و باید دامنه سخنانم را جمع کنم و خدمت خوانندگان فهیم عرض نمایم که همان‌طوری که دین، خدا، پیامبران، امامان، و شخصیت‌های بزرگ تاریخی ملعبه خناسان زمان گردیده و از نام و نقش آن‌ها در تاریخ و جامعه گروه‌های مانند داعش و طالب و… ساخته‌وپرداخته شده و می‌شود نام و یاد شهید مزاری نیز ملعبه‌ی ملعبه سازان زمان گردیده و از یاد و نام او استفاده‌های ابزاری برای رونق دکان‌های سیاسی و تسویه‌حساب‌های شخصی می‌گردد. بیایید اگر واقعا مزاری را دوست دارید نام او را از چنگال لاشخوران سیاسی و … بیرون کرده و از سو استفاده‌ی بیشتر از نام و عنوان او خاتمه دهید. خاتمه دادن سو استفاده چطور ممکن و میسر می‌گردد؟ خیلی راحت و آسان است، از مدعیان پیروی بخواهید که پیروی با شعار محقق نمی‌گردد، باید مانند مزاری عمل کنید و اگر نمی‌توانید مانند او عمل و رفتار نمایید لطفا نام و عنوان شهید مزاری را یدک نکشید و به فریب خلق پایان دهید. امیدوارم که روزی مردم ما به حدی از آگاهی سیاسی و پختگی علمی برسد که این‌گونه مسایل را راحت و آسان درک کند و فورا با قرآن سرنیزه کردن همچون خوارج فریب نخورند. والسلام

امتیاز:
(0) (0)
اشتراک گذاری:
مطالب مرتبط
دیدگاه شما