اهمیت هنر در زندگی اجتماعی
هنر زاییده اجتماع بوده و در جامعه شکل گرفته و پدید میآید زیرا هنر، در خلا شکلگرفته و پدیدار نمیگردد و هنرمند هنگامی که روایتگر عالم خارج است به نمایش دنیای درونیای که هیچ ارتباطی با عالم خارج نداشته باشد نمیپردازد، بلکه نمایش حیات باطنی و کیفیات نفسانیاش بازتاب دهنده محیط وی بوده و حیات اجتماعی را منعکس میسازد. بدین ترتیب عواطفی که آثار هنری در ناظرین تولید مینماید جنبهای اجتماعی دارد.
گویو در کتاب زیبای خود موسوم به «هنر از لحاظ جامعه شناسی» از نظریهى فوق پشتیبانی نموده و معتقد است که هنر هم از لحاظ اصل و منشا و هم از لحاظ هدف خود یک امر اجتماعی است. نویسندهى مزبور در این باب میگوید: «هنر عبارت است از بسط جامعه به تمام موجودات عالم طبیعت و به تمام واقعیات خیالی است و این بسط و توسعه به وسیلهى احساسات انجام میگیرد. پس عاطفهی هنری اصولا اجتماعی بوده و نتیجهى آن بسط حیات فردی و شخصی است که با حیات وسیعتر جهانی یکی گردد. پس عالیترین هدف هنر عبارت است از ایجاد عواطف و احساسات اجتماعی». هنر با تولید عواطف و ایجاد صور ذهنی مشترک بیشتر از منافع و تمایلات دیگر که غالبا موجب اختلاف میگردد اذهان و وجدان های مختلف را به هم نزدیک می سازد.
هنر بیشتر از آن که موجب تفرقه گردد سبب اتحاد و نزدیکی می شود و رابطهى دلبستگی عمیقی میان دست هاى مختلف اجتماعی برقرار می سازد، احساساتی که در برابر آثار هنرمندان دست میدهد یکی از موثرترین عوامل حیات خانوادگی و دوستی است.
هنر در حکم یک زبان است؛ زبان بدیع عواطف و هیجان ها و منعکس کنندهى عمیقترین احساسات ارواح پر تلاطم. هنر از لحاظ بی شایبگی خود برتر از زبان است و از لحاظ بین المللی و جهانی بودن بر زبان های ملی تفوق دارد. متفکر بزرگ آگوست کنت معتقد است که «هنر بخشی از زبان است که تمام افراد نوع بشر آن را درک می کنند و به معانی آن پى می برند». در نظر فیلسوف مزبور هنر زبان حقیقی جهان است.[۱]
هیچ چیز به اندازهى هنر مبین افکار و احساسات شخص نمیتواند باشد و سیر فرهنگ و تحولات انسانی و محیطی را که شخص هنرمند در آن قرار گرفته است نمیتواند بیان دارد. اگر بخواهیم انسان را بشناسیم و از تمام کیفیات گذشته و حال او آگاه شویم، هیچ چیز به اندازهى هنر ما را بدین مطلب آگاه نمیکند؛ چه تمام تحولات بشر در هنر نهفته است از قبیل: جنگها، موفقیتها، نابودیها، مذهب، سطح فکر، افکار و احساسات و… .
زمانی که آرامش برقرار است ، هنر چیزهای دیگری عرضه داشته است تا زمان جنگ، استقلال فکری و عدم آن، تحولات زمان جنگ و خلاصه هر گونه نبوغ، ابتکار و خرافات در هنر نمایان است.[۲] اکنون جنبهای جدی و فجیع هنر را میتوانیم پی ببریم و اگر آن را در حکم بازی و تفریح بدانیم جنبهای مزبور همیشه در نظر ما مجهول خواهد ماند. ممکن است اشخاصی خود را فدای هنر نمایند ولی کسی این از خود گذشتگی را دربارهى بازی و تفریح انجام نمیدهد.
یکی از نویسندگان ژاپنی نیمه ى دوم قرن نوزده می گوید:« هنر بزرگ آن است که در راه آن انسان خود را فدا نماید»[۳]
هنر بازگو کننده عقدههای نهفته در ضمیر جامعه است از این جهت هنر میتواند نقش روانکاوی اجتماعی را داشته باشد که با بیرون کشیدن دردهای نهانی و عقدههای پنهانی التهابات تاریخی و انفجارهای اجتماعی را التیام بخشد و جامعه را دوباره به سوى تعادل سوق دهد و ضامن سلامت و سعادت و شکوه و ترقی و تکامل آن گردد.
هنر نقش بسیار مهم و انکار ناپذیری در روند تکامل اجتماعی داشته و خواهد داشت یکی از وسایل بسیار مهم پیشرفت بشریت هنر بوده و میباشد که اگر هنر و هنرمند در تاریخ بشریت وجود نمیداشت تکامل جوامع انسانی بدین صورت که امروز شاهد آن هستیم ممکن نبود.
هنر اکسیر تکامل، تحول، تحرک، ترقی و بالندگی و تعالی و سازندگی اجتماع انسانی است که در طول تاریخ وقتی که جماعتی گرد هم جمع میشدند و اجتماعی را شکل میدادند دست به هنر آفرینی میزدند تا بتوانند بر اثر تعامل هنر و اندیشه و روح بشری روند تکامل جامعه را تسریع کنند؛ بنابراین هنر اساسیترین نقش را در حرکت تحولات تاریخ انسان داشته است.
در اهمیت هنر در زندگی اجتماعی حرفی نیست که تاثیر مثبت، فوری و حیاتی دارد و در آینده نیز براى روح جوامع انسانی نیازی است ضروری که هیچ جامعهای بدون هنر نمیتواند روح پر نشاط داشته باشند.
یادداشتها
[۱]- شناخت زیبایی فلیسین شاله ترجمه ى علی اکبر بامداد
[۲] – فلسفه ى هنر دکتر رضایی الهی انتشارات علامه عالی ورزش چاپ دی ماه ۱۳۵۴
[۳] – شناخت زیبایی فلیسین شاله