یادداشتی از خاطرات مهاجرت به اروپا (بخش سوم)

همانطور که میدانید پناهنده و آواره بودن خیلی سخت است. من امروز توانستم بعد از سه سال خوندل خوردن در کشور اتریش قبول شوم، درست است که یک کشور اروپایی و پیشرفته است اما به قول ضربالمثل ایرانی(هیچ جایی مثل خانه آدم نمیشه) من این را بعد از ۱۷ سال زندگی در ایران و سه سال در اتریش بهخوبی درک میکنم و امیدوارم که کشورمان آباد گردد تا تمام پناهندگان بتوانند به خانه خود برگردند.
اتریش:
پایتخت (وین) که یکی از بهترین شهرها برای زندگی است. اتریش بعد از جنگ جهانی دوم یک جمهوری فدرال است،صدراعظم و رییس جمهور این کشور توسط مردم انتخاب میشوند. جمعیت این کشور حدود ۸ میلیون است، بعد از سه سال زندگی در اتریش این را خوب فهمیدم که مردم این کشور روشنفکر هستند و وسعت دیدشان گسترده و ضد خشونت و تبعیض نژادی و…. است و سعی میکنند که به مسایل دیگر افراد دخالت نکنند و اکثرشان گوشهگیر هستند.
اتریش درواقع در مرکز قاره اروپا قرار دارد و بیشتر قسمتهای آن کوهستانی است که به همین دلیل آب هوای معتدلی دارد. زبان این کشور یکی از سختترین زبانهاست و برعکس انگلیسی گرامر خیلی سختی دارد و برای کسانی که به دیگر زبانها تکلم میکنند دشوار است.
پس از ورود به این کشور با استقبال مردم و نهادهای دولتی روبرو شدیم و ما را به یک کمپ موقت انتقال دادند. من بعد از استراحت به سمت شهر وین حرکت کردم و خودم را در آنجا به پلیس تحویل دادم ولی من را یک ماه دیرتر وقت دادند و بعد از یک ماه من را به یک کمپ خارج از شهر وین که تقریبا ۵۰ دقیقه با قطار فاصله داشت بردند.
بعد از معاینه کردن و چند سوال ما را در داخل یک سالن بزرگ جای دادند و نکته جالب این بود که یکی از هممحلههای شهر قم را در داخل کمپ دیدم و سلامعلیک و احوالپرسی کردیم خلاصه بعد از دو سه روز ما را از داخل سالن و داخل اتاقهای کوچکتر انتقال دادند روزهای سختی بود. من از همان اول بدشانس بودم چون بقیه بعد از ورود به کمپ یک هفته بعد آنجا را ترک میکردند و به شهرهای دیگر میفرستادند و یکقدم در پروسه پناهندگی جلو میافتادند.
اما من چهار ماه در کمپ بودم و دوستان جدید پیدا میکردم و بعد از یک هفته مجبور به خداحافظی میشدیم تا اینکه بعد از چهار ماه در کشور بیگانه خانوادهام به من پیوستند و از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدم و شکر خدا تمامشان صحیح سالم رسیده و توانستم از آن کمپ که برایم قفسی شده بود آزاد شوم و به کانون گرم خانواده بپیوندم با تغییر دادن مکان مشکل دیگری را هم باید پشت سر میگذاشتم، آنهم کلاسهای زبان آلمانی بود. و بعد سخت تلاش برای یادگیری زبان توانستم کاری در شهرداری (رفتگری) پیدا کنم با این شرایطی که داشتم این بهترین کاری بود که میتوانستم پیدا کنم و قبل از این کار دریکی از ارگانهای دولتی بهطور داوطلبانه و رایگان مشغول کار بودم.
برنامههای دیگری هم داشتم مثلا در طول هفته حدود ۴ روز و در هرروز حدود ۳ ساعت ورزش و در تابستان، شنا در آبگیرها و یک رود بزرگ در شهر وین مشغول بودم و هر از چند گاهی در جشن و مناسبتهای تاریخی و فرهنگی کشور اتریش شرکت میکردم و حتی با دوستان مسیحی خود در داخل کلیساها میرفتم و نوع عبادتشان را مشاهده و با دین خود مقایسه میکردم و سه چهار باری هم به شهرهای دیگر مسافرت کردم و با تنوع فرهنگ آبوهوا جاذبههای دیدنی روبهرو میشدم مثلا یکی از شهرها به نام سالزبورگ که کوچک ولی با فعالیت گسترده، هرساله در این شهر مسابقات جشنها و مناظر دیدنی آثار تاریخی و پیست اسکیت در زمستان و آب هوای خوب معتدلتر توریستهای زیادی را به خود جذب میکند.
بیایید کمی هم در مورد بدیهای کشورهای اروپایی بدانیم:
در این کشورها جمعیت در حال کاهش است چون مردم در این باور هستند که بزرگ کردن بچه بسیار زیاد و مشکل است و نگهداری از حیوانات را ترجیح میدهند. ارتباط دوستی و فامیلی کمرنگ است.
و در آخر امیدوارم در کشور عزیزمان صلحدوستی برقرار باشد تا تمام مهاجران بتوانند به کشور خود برگردند.
سلام دوست گرامی با اینکه سختی زیادی کشیدین ولی فکر میکنم به سختی هاش بیارزه با این وضع امروز که واقعا همه جوونا به فکر رفتن هستن من خودم خیلی پیگیر بودم برای مهاجرت به آلمان حتی از طریق پناهندگی ولی یه تجربه جالبی که داشتم دوست دارم با شمام در میون بزارم با گروهی آشنا شدم خیلی کمک کردن منو وکلای مهاجرت ایران تنها جایی بود که فقط نمیخواست قرار داد ببنده امیدوارم ما هم بزودی به شما بپیوندیم
متن جالب بود ولی کاش جزییات رو واضح تر میگفتید ،من قصد دارم به همراه خانواده ام مهاجرت کنم ولی تجربه از مسیر کمکم میکرد.
واقعا پناهندگی بدترین کار ممکن هست. هر چه باشد شما یک ایرانی هستی و در این خاک بزرگ شدی. اینکه به دروغ پشت به مملکت خودت بکنی واقعا از نظر من درست نیست.
قطعا راه های زیاد دیگه ای هم هستند که می توانستی با آنها مهاجرت کنی. پناهندگی برای افرادی هست که خطر جانی آنها را تهدید می کند.
به هر حال امیدوارم هر کجا که هستید سلامت باشید…