• جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳ - ۹:۵۸
    دکتر عارف سحر
    «بحث من بر سر هزاره‌ها و ضرورت عبور از «حسرت» مزاری است. من واژه حسرت را بادید روان‌شناختی سیاسی می‌فهمم و به کار می‌برم. فهم من از حسرت در روان جمعی هزاره‌ها این ا‌ست که هزاره‌ها درگیر یک واکنش منفی انفعالی در مقابل مزاری که فرشته نجات اما گذشته و ازدست‌رفته است، گیرکرده‌اند. من حسرت هزاره‌ها را به‌مثابه یک نوع غم عقیم کننده و مسخ‌کننده می‌فهمم. هزاره‌ها در حسرت مزاری روزگار می‌گذرانند. این حسرت موجب گردیده است که هزاره‌ها به‌جای پیگیری روایت و اندیشه مزاری با ابزار و قدرت خود، راه شیون و زاری بر آنچه ازدست‌رفته (یعنی خود/شخص مزاری) و امکان بازگشت آن وجود ندارد، در پیش بگیرند.»