دختر خُمسی یا سو استفادهی جنسی!!!؟

رسانههای داخلی و خارجی همانند بیبیسی، گزارش دادند که در ولایت دایکندی دختر هشتساله به یک سیدی که روحانی نیز هست بهعنوان خمس دادهشده و ایشان آن دخترک را به عنوان خمس قبول کرده و با همان سن کوچکش به عقد پسر خود درآورده است. این موضوع هرچند پدیدهی تازه در فرهنگ هزارههای شیعه نبوده و گذشته تاریخی این مردم از این سنت خرافی و این نگرش غیرانسانی حکایتهای ناگواری دارد اما در دنیای امروز و در شرایط کنونی کشور اتفاق افتادن چنین رخدادی مایه شرمساری و خجلت برای مردم و هم برای روحانیان و مذهبیهای معتقد به این مذهب است.
دین، همانند خیلی از پدیدههای اجتماعی دیگر، علاوه بر اینکه کارکردهای مفید به حال اجتماع داشته و در حفظ حیات و برپایی نظم اجتماعی موثر بوده، نقش تخدیری و تخریبی به شکل بسیار گستردهی نیز داشته است. در دنیا هیچ دین و آیینی را نمیتوان یافت که فقط در راستای سعادت و خوشبختی انسان و اجتماع به کار گرفتهشده باشد. بیشتر اوقات دین وسیله سو استفاده کسانی که خود را متولیان دین خواندهاند قرارگرفته است. همین امر باعث گردیده که عدهی از روشنفکران و مصلحان اجتماعی این باور را پیدا نمایند که اصولا دین نهتنها سبب سعادت، آسایش و خوشبختی اجتماعی را فراهم کرده نمیتواند بل خود عامل انحطاط و سقوط و سودجوی و بهرهکشیهای غیراخلاقی بوده است.
اگر بخواهیم از این وضعیت نادرست و ناصواب بیرون رفته و از سو استفاده و بهرهکشی اجتماعی و شیرهکشی اقتصادی به شکل مقدس و آیینی شده آن، رهایی یابیم باید دین و مذهب را از صحنه زندگانی فردی و اجتماعی بیرون رانیم؛ تا فکرها، اندیشهها و احساسها را از قیدوبند مذهب و باورهای غیرعلمی و پندارهای متافیزیکی نجات بخشیده زمینه رفاه مادی، آسایش اجتماعی، آرامش روانی، کمال اخلاقی و صعود انسانی را با متد علمی و کنشهای عقلانی فراهمسازیم.
در کشور ما که یک کشور سنتی است و از مقومات و زیرساخت جامعه سنتی دینداری و متدین بودن به باورهای مذهبی است از دیرباز سو استفاده از دین و مذهب در عرصههای حیات اجتماعی و فردی معمول و مرسوم بوده و تاکنون هم بهشدت رواج داشته است. امروز کشور ما در آتش جهنمی میسوزد که هیزم شعلههای سرکش و مهار نشدهی آن، تحمیق دینی و استحمار مذهبی است و اگر کشور در تنور سوزان دهشت و وحشت میسوزد به خاطر این است که دین ملعبهی دست مفسدان سیاسی و قدرتطلبان آخوندی گردیده و از جهالت عوام و باور دینداران نادان به نفع قدرت و ثروت خویش استفاده کرده و خونهای ریخته شده را وسیلهی رسیدن به آرزوهای شیطانی و وسوسههای خناسی خویش ساخته و بر مرکب جهالت عوام سوار گشته و جولان میدهند.
سو استفاده از دین با شیوه و شگردهای گوناگون صورت گرفته و میگیرد. یکی از شیوههای سو استفاده از دین در تمام جوامع ازجمله در جامعه هزاره، ترویج خرافات و باورهای غلط و نادرستی همچون قدسیت بخشی به سادات است. پاسداران جهل و نادانی جامعه که در سایه نادانی و گسترده بودن جهل سیطره و هیمنه خویش را حفظ و به حیات ننگین خویش ادامه میدهند، نمیخواهند که آفتاب روشنایی و علم از افق اندیشهها بتابد و سرزمینهای تاریک باورهای فرورفته در لجن و گنداب روشن گردد و رستاخیزی از روشنایی و بیداری، خیزش و جوشش برپا و تمامپردههای پندارهای واهی و باورهای خرافی را فروریزد. تا مباد آنکه زمینه و زمانه سو استفادههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی از میان برداشته شود و مردم بیچاره یوغ بردگیای فکری به نام و عنوان مذهب را از گردن خویش بیرون نموده و دور انداخته و به سرچشمه باور انسانی خویش بازگردند.
عدهی از مردم که خود را میان مردم بهعنوان سادات جا زده و بر اندیشه و روان این مردم سالیان درازی است که حکومت میکنند همواره سو استفادههای از قبیل آنچه در ولایت دایکندی رخداده که: (دختر هشتسالهی را سیدی که روحانی هم هست و در میان مردم از نفوذ و اعتباری هم برخوردار، بهعنوان خمس از پدر آن گرفته و به عقد پسرش درآورده است)؛ کرده و خواهند کرد. درگذشتهها بر اساس تبلیغات و تلقینات وسیع در میان مردم جا انداخته بودند که هرکسی که پنج دختر داشته باشد خمس بر او واجب میگردد و یکی از آنان را باید به سیدی خمس بدهد تا این غنیمت !!!! نیازهای …. آغا را برآورده نماید!!!
سو استفاده واقعشده در دایکندی آنهم در شرایط امروزی که باورهای مردم تا حدودی تکان خورده و رسانههای جمعی در کشور فعال و پرقدرت تلاش دارند و اطلاعرسانی به شکل بیسابقهی گسترشیافته است، بسیار دردآور و موجب شرمساری و سرافکندگی جامعه ما است. این مساله نه یکسو استفاده استثنای و نه یک رخداد اتفاقی است. در گوشه و کنار هزارهجات وقایعی ازایندست زیاد رخداده و رخ میدهد؛ اما پرسش اینجاست که وقوع اینچنین اتفاقات و سو استفادههای به نام و عنوان مذهب (علاوه بر اینکه سادات بهعنوان سو استفادهگران محکوم و مقصر هستند) خود مردم، علما، مبلغین، حوزههای علمیه و دستگاههای مرجعیت نیز در این زمینهها کوتاهی کرده و مقصر نیستند؟
متاسفانه در برخورد با چنین رخدادهایی میان آخوندها، حوزههای علمیه و دستگاههای مرجعیت نوعی مماشات و همسوی احساس میگردد. در اینکه خمس به دختر تعلق نمیگیرد و دختر داشتن نه شامل خمسی به معنای اهل سنت و نه به معنای شیعه میگردد اختلافی وجود ندارد اما در برخورد و واکنش در قبال چنین پدیدههای زشت و غیراخلاقی نوعی همسوی و مماشات از سوی آنانی که ذکرش رفت دیدهشده و دیده میشود. عدم برخورد جدی و قاطع از سوی مراجعی که متولی مذهب و باورهای مردم شناخته میشوند زمینه چنین سو استفادهها را فراهم کرده و هرروز شاهد قربانیهای بیشتری از این قبیل خواهیم بود.
سادات سو استفادهگر هم از این فرصتها استفاده کرده در مغز و روان مردم احادیث و اراجیفی را فرومیکنند که پیامبر فرموده که خوبان سادات را به خاطر خدا و بدان آنان را به خاطر من احترام کنید و از این حدیث جعلی، خرافی، و غیرانسانی نتیجه دلخواه خود را میگیرند که احترام به سادات بد، یعنی اینکه اگر سو استفاده کرد، از آنان درگذرید و اگر فساد کرد فسادش به رخش نکشید و اگر قتل، جنایت، و … کرد از آن درگذرید و به فکر انتقام و محاکمه نباشید مبادا که پیامبر رحمت، ناراحت شود !!!
اگر عالمی هم پیدا میشود و با این خرافه پروری و خرافه کیشی سادات به مبارزه برمیخیزند سادات وا اسلاما و وامصیبتا سر میدهند که فلانی منحرفشده و با خاندان و ذریهی پیامبر دشمنی میکنند. هزاران تهمت و افترا به آنان بسته و سعی میکنند که به هر شکل ممکن آبروی آن را برده و در میان مردم سبک و بیآبرو نمایند. واکنش سادات پیرامون خرافه زدایی مجله «طرح نو» و اشخاصی همانند استاد علیزاده مالستانی چگونه بود؟ علمای سادات در حوزه علمیه قم (از بیسوادانش که در گذریم) هرچه در توان داشتند، آن را به کار بستند تا جلوی روشنگری مردم گرفته شود و اینان با استفاده از جهل و نادانی مردم به سو استفاده خویش ادامه و آغایی و سروری خود را حفظ کرده و استمرار بخشند.
در این میان، این مردم و جوهره دین و مذهب است که آسیب میبیند. وقتی بر اساس جبر زمان مردم آگاه و آگاهتر گردند و چشمهایشان باز و پخیلهایشان پاک گردد و صورتهایشان شستشو و از خواب گران و دیرینهشان بیدار گردند میبینند که چه کلاهی بزرگ به نام مذهب سرش رفته و مورد چه سو استفادههای اقتصادی، جنسی، روانی، و ….. قرارگرفتهاند!!!؛ آنگاه است که انتقام خود را از مذهب و متولیان آن خواهند گرفت و دیگر از جنس مذهب بیزار گشته و پشت به آن خواهند کرد. در آن زمان است که متوجه میشوند که دخترانی را که آغاها بهعنوان خمس گرفته، دختر خمس و به عنوان واجب شرعی نبوده بلکه سو استفادههای جنسی بوده است که آغاها و اولاد گرانمایه پیامبرش بر آنان روا داشتهاند.!!!!؟؟
سلام به محضر نویسنده محترم مقاله.
هم چنانکه شما نیز به حق اشاره کرده اید، واقعه زیر بحث در صورت وقوع، بزرگترین مصیبت وتراژدی انسانی است. متولیان خمس وگیرندگان ومروجان وحامیان آن همگی در این موارد صادقانه باید مسئولیت خود را بپذیرند. این کار به نوعی ادامه همان زنده به گور کردن دختران توسط عرب جاهلی است. در ضمن خواستم نسبت به بخش دیگر مقاله شما این نکته را اضافه نمایم که طرح شما عملی نیست و به هیچ عنوان عینیت نمی یابد. باید با آب آلوده مبارزه کرد. نه این که اصل آب را از بین ببریم.
ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﻴﻜﻪ ﺧﺮ ﺑﺎﺷﺪ, ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩاﺭﺩ اﺯ ﺁﻥ ﺳﻮاﺭﻱ ﺑﮕﻴﺮﺩ.
ﭼﺮا ﺧﻮﺩ ﻫﺰاﺭﻩ ﻫﺎ ﺭا ﻣﺤﻜﻮﻡ ﻧﻤﻴﻜﻨﻴﺪ? ﭘﺪﺭ ﺩﺧﺘﺮ ﺭا, ﺳﻴﺪ ﺑﻴﭽﺎﺭﻩ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺯﻭﺭ ﺩﺧﺘﺮ ﺭا ﻧﺒﺮﺩﻩ, ﻫﺪﻳﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ.
سلام و احترام به جناب آقای صادق زاهدی
تشکر میکنم از اینکه نوشته این جانب را را خوانده و برداشت و نظر خویش را مرقوم داشتهی.
لازم میدانم یادآور شوم که مقداری در برداشت از نوشته من سوی تفاهمی صورت گرفته است. من در نوشتهی خود هیچ طرحی ارایه ندادم تا شما با آن موافق یا مخالف باشی. من فقط برداشت و تحلیلی خود را از پدیده سو استفاده از دین و مذهب و عوارض و پیامدهای آن را بیان داشتهام و به طور ضمنی گفتم که باید به دینی که با فطرت انسانی همسو و همراه است برگردیم و از دین و باورهای که ناشی از اوهام، خرافات، خواب این و اون احادیث جعلی و سنتهای که در طول تاریخ بر اساس تحلیلها و برداشتهای نسلهای پیشین از دین به ما رسیده است، دوری گزیده و دین عقلانی مطابق با فطرت را انتخاب نماییم. از نظر شما چنین استنباط میشود که شما برداشت کردهی که من گفتم دین را از میان برداشته شود در حالیکه چنین برداشتی اشتباه است. من فقط به خاطر سو استفاده از دین واکنش برخی روشنفکران را بیان داشتهام و خود در قبال پدیدههای همانند دختر خمس اعلام موضع کردهام.
من با شما موافقم که باید آب را از آلایندهها پاک کنیم. این مطلب را با عنوان برگشت به فطرت انسانی و زدودن خرافات و پیرایههای غیر عقلانی از دین و ارزشهای انسانی بیان داشتهام.
موفق باشی و تشکر مجدد از توجه تان.
بنام خدا
سلام عرض می شود به برادر گرامی جناب آقای داوری.
باتشکر وسپاس از توضیح شما، بنا بر این اختلاف ماهوی وجود ندارد، آرزوی موفقیت می کنم برای شما، ومعذرت خواهی می شود اگر در فهم کلام شما قصوری صورت گرفته باشد.
جالب بود! سوال این است که آیا واقعا چنین چیزی واقع شده؟ اگر بله که حقیقتا مصیبت است. به امید روزی که قدری این مردم خفته جاهل آگاه شوند.
جواد جان سلام
اگر این استفهام شما استفهام انکاری نباشد خدمت جناب عالی عرض نمایم که متاسفانه بلی این خبر واقعیت دارد و از طریق پیگیری کمسیون حقوق بشر دایکندی عوامل این پدیده بازداشت و خود دختر نیز فعلا در اختیار پلیس است. این گزارش را خیلی از رسانههای داخلی و خارجی از جمله رسانه بیبیسی گزارش کرده است.
گزارشی پیشرو گزارشی است که در روزنامه اطلاعات روزٰ چاپ کابل به نشر رسیده است.
«اطلاعات روز: یک مرد در ولسوالی کجران ولایت دایکندی دختر ۸ ساله را به یکی از سادات محل، خمس داده است. این دختر شاگرد صنف اول مکتب بوده و هشت سال سن داشته که از سوی پدرش به یکی از روحانیان با نفوذ منطقه به خمس داده می شود. جواد دادگر رییس دفتر ولایتی کمیسیون مستقل حقوق بشر در ولایت دایکندی با تایید این خبر می گوید که : “منابعِ نزدیک به کمیسیون روز چهار شنبه هفته گذشته از این رویداد به ما خبر داد و اکنون عاملان این رویداد توسط نهادهای امنیتی دستگیر شده اند “.منابعی از ولایت دایکندی به روزنامه اطلاعات روز گفته است که این دختر حدود دو ماه قبل به یک روحانی با نفوذ منطقه به نام “سید نصرالله موسوی” به خمس داده شده است. مسئولان کمیسیون مستقل حقوق بشر گفته اند که دختر هم اکنون نزد نیروهای امنیتی محل است و عاملان این رویداد بازداشت شده است.»
این هم لینک شان: http://www.etilaatroz.com
البته در وزنامههای دیگری نیز همانند جامعه باز و … همین گزارش آمده است.
جمشید خان سلام بر تو
متاسفم که این قدر توان تفکیک را نداری که میان آدم بیسواد یا کم سواد و بی اطلاع از مسایل دینی و با یک آدم آخوند و با سواد و آگاه به مسایل شرعی که از جهل و نادانی مردم استفاده سو میکنند فرق گذاشته نمیتوانی!!!
مردم افغانستان اکثریت قریب به اتفاتش بیسوادند و دین و و مسایل شرعی خود از آخوندها میگیرند و بر اساس باور تبار محورانه سادات را از تبار پیامبر دانسته و احترام میکنند. حال، شخصی که هم سید است و هم آخوند میآید از سیادت و آخوندی خود استفاده سو کرده و آگاهانه مرتکب یک رفتار زشت این چنینی میگردد، محکوم نباید گردد به خاطر اینکه خود شخص با رضایت دختر هشت سالهاش به آغا داده است؟ برای تبرئه سید نباید به خریت مرید استناد جست. درست است که خود این چنین افراد هم مقصرند که چرا در دنیای امروزی این قدر خر باقی ماندهاند!! اما خر ماندن او مجوز برای خیانت و جیانت سید نمیگردد.
فقط به وسیله دین و با نام دین میشود چنین جنایتی بیشرمانه و ضد انسانی انجام داد. رسوا باد دروغگویان دین فروش
با سلام
نسبت به آنچه در این مقاله درج شده است در صورت صحت وقوع اصل جریان محکوم به بطلان است اما به دلیل یک کار اشتبباه حمله کردن به مذهب اصیل و گزافه گویی درباره ی احادیث و حکم کلی کردن در باب احادیث رسیده از طرق صحیح به خاطر کج فهمی و یا نفهمیدنم عده ای به نظر می رسد که کاملا بی انصافی است و از یک انسان ناقد و با فرهنگ انتظار می رود که در ارائه ی نظر خویش در باب مسائل از کلماتی با بار معنایی مثبت استفاده کند تا اینکه خدایی ناخواسته به خاطریک برداشت نادرست و یا عمل ناثواب عده ای جاهل و یا سوء استفاده برخی از انسانهای کج اندیش و فرصت طلب، حدیث به عنوان یک منبع اصیل دینی و خود مذهب به عنوان طرح سعادت بخش، در دید مخاطب مورد نکوهش قرار نگیرد و حال اینکه دربرخی موارد در این مقاله هم به یک حدیث و مورد خاص حمله ی ناجوانمردانه شده است و حال آنکه همان حدیث می تواند معنای صحیح نیز داشته باشد و هم از کل احادیث با تعبیری مانند (اراجیف) یاد شده که نشان از بی توجهی (با نظر مثبت) نویسنده محترم دارد و در برخی از موارد نیز مذهب را ایشان به طو کلی رد می کند که این هم نشان از بی انصافی دارد که مذهبی که باید منشاء سعدت انسان ها باشد چنین مورد نکوهش قرار گیرد.
سلام دارم به جناب آقای مطلع!!
برای آدمهای مثل شما باید تاسف خورد که هیچ وقت شرح صدر برای پذیرش حقایق نداشته و همواره در درون تعصبهای کور به سر برده و هرگز حاضر نیستید که چشمهای خود را باز نموده و به عنوان یک مسلمان حقیقی نه واقعی پی آواز حقیقت بروید. جنابعالی پدیده زشت، غیر انسانی، غیر اخلاقی و جنایت خمس دادن و خمس گرفتن دختر هشت ساله را که همهی رسانهها آن را گزارش کرده تشکیک کرده و با فرض وقوعش آن را محکوم به بطلان نمودهی. این تشکیک نشانه این است که شما از سر غرض و مرض چنین تشکیکی را وارد کردهی و این امر حکایت از حد اقل عدم حساسیت شما نسبت به چنین اتفاقات نا گوار میکند. چون از آن دفاع نمیتوانی رضایت خود را به شکل تشکیک در اصل وقوع و تکذیب غیر مستقیم و ضمنی گزارش رسانهها ابراز نمودهی. اگر جنابعالی وجدان بیدار انسانی و حساسیت و درک درست و دقیق میداشتی حتما این رویداد را نه به عنوان یک رویداد باطل که به عنوان یک فاجعهی انسانی و یک سقوط اخلاقی و جنایت ضد بشری میفهمیدی!!!!
شما آمدهی نسبت کلیگویی به نویسنده دادهی اما نگفتهی که کدام جای حکم کلی صادر نموده و آن حدیثی که ایشان اشاره کرده و پیرامون آن سخن رانده آیا حکم کلی کرده است؟!! در حالیکه خودت تمام بافتههایت حکم کلی و قضاوت ارزشی است. شما یکبار دیگر متن را بخوان و درست فهم کن بعدا نقد بفرما.
خوانندگان محترم خود قضاوت خواهند کرد که در کجای این نبشته که نویسنده مقاله آورده حکمش کلی است؟ «سادات سو استفادهگر هم از این فرصتها استفاده کرده در مغز و روان مردم احادیث و اراجیفی را فرومیکنند که پیامبر فرموده که خوبان سادات را به خاطر خدا و بدان آنان را به خاطر من احترام کنید و از این حدیث جعلی، خرافی، و غیرانسانی نتیجه دلخواه خود را میگیرند که احترام به سادات بد، یعنی اینکه اگر سو استفاده کرد، از آنان درگذرید و اگر فساد کرد فسادش به رخش نکشید و اگر قتل، جنایت، و … کرد از آن درگذرید و به فکر انتقام و محاکمه نباشید مبادا که پیامبر رحمت، ناراحت شود!!»
ازین بیشتر فکر میکنم ارزش ندارد که وقت خود را پیرامون نوشته جناب مطلع که نمیدانم که از چی اطلاع دارد؟ از علم که پیداست چندان اطلاع ندارد شاید از …. اطلاع داشته باشد که باید به خدا پناه برد، هدر داد. برای جناب آقای مطلع بصیرت، گرایش به حقیقت و … خواهانم.
واقعا هزارههای شیعه خرند و سادات سواری بگیر