سیره حکومتی امام مهدی (عج) بر اساس آیات قرآن و روایات

خلافت الهی در زمین که با آفرینش اولین انسان به وقوع پیوست، و خداوند، همان آفریده خود را عهدهدار هدایت و رهبری مردم، با دستور و فرمان هدایتگری و راهنمایی بهعنوان پیامبر به مردم معرفی و او را به آنچه در امر خطیر رهبری لازم دارد و به اقتضای جایگاه عظیم خلافت الهی، به تعلیم اسما مفتخر ساخت. همین ویژگی (علم به اسما) سبب برتری وی بر تمام آفریدگان و انقیاد فرشتگان در برابر حکمت خلقت انسان و جایگاه آموزگاری آن، و تعلیم فرشتگان از پیامبران الهی، گردید.
مقام آدمیت که تقدیر و تحسین آفریدگار خویش را با خود دارد، از سپیدهدم خلقت تا قیام قیامت و رستاخیز جهانی، با عنوان رهبران و پیامبران و امامان، در قلمرو رسالت و امامت از محلی و منطقهای گرفته تا بینالمللی و جهانی، ایفای وظیفه و انجام رسالت الهی را به عهده گرفته و در راستای تحقق آن از هیچ تلاش و کوششی فروگذار نکردهاند.
قرآن کریم با یادآوری حدود ۲۵ تن از انبیای الهی، از تلاشهای خستگیناپذیر آنان و از اینکه ان رهبران الهی با تحمل سختیها و مشکلات توانفرسا، نهتنها از انجام رسالتشان دست برنداشته که بسیاری از آنان جان بر سر این ماموریت خطیر گذاشتهاند. خدای متعال نیز بهپاس آنهمه تلاش و پشتکار به آنها سلام و درود فرستاده (سلام علی نوح فی العالمین) و (سلام علی ابراهیم) و آنان را با صفات برجسته مخلص و صالح و مومن و صابر و محسن و… ستوده است و بالاترین جایگاه و برترین مقام انسانی را برای آخرین پیامبر که برترین انسان و کاملترین دین و شریعت را آورده است، اختصاص داده و او را به جایگاه سدرهالمنتهی (عند سدرهالمنتهی) رسانده و با اسما و صفات خود موصوف نموده است: «رحمه للعالمین» «بالمومنین رئوف رحیم» دارای «خلق عظیم» و رسالت جهانی او را که مقتضای دین و آیین جهانی است به مردم جهان اعلام و ابلاغ نموده است: «تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرا» (فرقان ، آیه ۱) نوید و بشارت اعتلای «کلمه الله» و ظهور و استیلای دین خاتم و کامل اسلام را بر تمام ادیان، در تمام جهان به آن حضرت داد. «لیظهره علی الدین کله»، (توبه، آیه ۹) هرچند به اقتضای اراده و مشیت حکیمانه الهی پیامبر اسلام آخرین فرستاده الهی بهعنوان «خاتمالنبیین» در قرآن شریف نامبرده شد و او به مدت ۶۳ سال عمر پربرکت و شریف خود را وقف انجام رسالت عظیم الهی نمود و توانست پیام اسلام و دستورات آن را از مکه و مدینه و شبهجزیره عربستان به دورترین نقاط جهان آن روز با ارسال نامه و سفیران اعلام و ابلاغ نماید. پیامبر اکرم ماموریت داشت این رسالت را پس از خود بهعنوان امامت به وصی و جانشین خویش امیرالمومنین علی (ع) واگذار و ان را به اطلاع و پذیرش عموم مسلمانها و جهانیان برساند،که این مهم در غدیر خم با اعلام ولایت امیرالمومنین (ع) و ایمه بعدی (ع) و تاکید امامت و حکومت جهانی امام مهدی (عج) به انجام رسید.
پیامبر گرامی با دستور خداوند متعال، در سال دهم هجرت و در بازگشت از حجت الوداع در غدیر خم، ولایت امیرالمومنین علی (ع) را که شرط ایفای رسالت نیز بود در ضمن خطبه غدیر، را به مردم که گفتهشده حدود صدوبیست هزار نفر بودهاند، اعلام و ابلاغ نموده و مهر تایید و رضایت خداوند را بر اتمام نعمت و اکمال دین به نحو شایسته دریافت نمودند.
پیامبر اکرم در خطبه غدیر ضمن اعلام و برشماری فضایل علی (ع) و شایستگی او برای وصایت و جانشینی خود به مخالفین و مخالفت با این پیمان و میثاق الهی نیز هشدار شدید و پیامدهای خسران بار آن را گرفتاری در عذاب الهی دانستند. و بشارت حکومت جهانی امام مهدی(عج) را در بیش از بیست فراز از خطبه غدیر بیان نمودند. رسول اعظم (ص) بارها بر منزلت خطیر قرآن و اهلبیت (ع) تاکید و آن دو را بهعنوان دو امانت گرانسنگ که هیچگاه از همدیگر جدا نمیشوند به مردم معرفی کردند. در خطبه غدیر دو حکومت: علوی و مهدوی (ع) با یک محور (امامت) برای مردم حاضر و آینده تبیین و تعریف شد و اینکه تحقق تام و کامل غدیر در حکومت جهانی مهدوی (ع) به وقوع خواهد پیوست.
پیامبر (ص) با توجه به آیات شریف قرآن، نشانهها و شاخصههای شخصیت و حکومت جهانی مهدی (ع) را در خطبهها و سخنرانیها و آخرین خطبه (خطبه غدیر) بیان میکند که میتوان از آنها به سیره حکومتی مهدوی (ع) تعبیر کرد. مفسرین گرانقدر بیش از صد آیه قرآن کریم را که به حکومت و ویژگیهای حکومت جهانی امام عصر (ع) دلالت دارند را برشمردهاند و به بیش از هزار روایت معتبر که بشارت ظهور آخرین منجی و تشکیل حکومت جهانی او داده را نقل کردهاند.
بررسی و تحقیق در آیات قرآن و روایات درباره امام زمان (ع) مجال جداگانه لازم دارد که بهصورت کتابهای معتبر و مرجع، از علما و بزرگان قدیم وجدید در دسترس قرار دارند و همچنین خوشبختانه در سالیان اخیر کارهای شایسته در این زمینه از سوی پژوهندگان بهویژه در مرکز مطالعات مهدویت صورت گرفته است. در نوشته حاضر بهصورت فهرستوار و فشرده به چند آیه قرآن کریم و چند روایت در مورد سیره حکومتی امام مهدی (عج) اشاره میشود:
یکم) «و لقد کتبنا فی الزبور منبعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون» (انبیا ، آیه ۱۰۵) ما در زبور(داود) به دنبال ذکر (تورات) نوشتیم که بندگان شایسته ما وارث زمین خواهند شد.
دوم) «وعد الله الذین آمنوا منکم و عملو الصالحات لیستخلفنهم فیالارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم …» (نور آیه ۵۵) خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را در زمین خلیفه و جانشین سازد چنانکه گذشتگان را خلافت و جانشینی بخشید و دینی را که خدا برایشان پسندیده است برقرار نماید.
سوم) «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فیالارض و نجعلهم ایمه و نجعلهم الوارثین» (قصص، آیه ۵)
اراده کردهایم که بر مستضعفان (خداپرستانی که زیر بار ستم ستمگران ناتوان شدهاند ) منت نهیم و آنان را پیشوا و وارث زمین سازیم.
چهارم) «و جعلناهم ایمه یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات» (انبیا، آیه ۷۳) آنان را امامانی قراردادیم که بهوسیله امر ما مردم را هدایت کنند و انجام کارهای نیک را به آنان وحی کردیم.
پنجم) «و جعلناهم ایمه یهدون بامرنا لما صبروا» (سجده ، آیه ۲۴)، ما برخی از آنان را امامانی قراردادیم که بهوسیله امر ما هدایت کنند، چون صبر کردند.
روایات: روایات متعدد در مورد سیره امام عصر (عج) واردشده که به چند مورد درباره سیره حکومتی امام (ع) در امور دینی و اخلاقی و عملی و سیاسی و اجتماعی و تربیتی و اقتصادی و اصلاحی و قضایی اشاره میشود.
یکم) «مهدی (ع) عادل است و خجسته و پاکیزه، او ذرهای از حق را فرونگذارد، خداوند دین اسلام را به دست او عزیز گرداند.در حکومت او به احدی بدی نرسد مگر آنجا که حد خدایی جاری گردد.» (المهدی الموعود ج۱ ص۲۸۵)
دوم) «مهدی (ع) صاحب حشمت و سکینه و وقار است و جامههای خشن و درشت پوشد و نان جو خورد علم و حلم او از همه مردمان بیشتر است . مهدی همنام پیامبر است و خلق او خلق محمدی است.» همان ، ص۲۸۱
سوم) «هنگام ظهور مهدی (ع) آنچه هست دوستی و یگانگی است، تا آنجا که هرکس هرچه نیاز دارد ، از ان دیگری بردارد بدون هیچ ممانعتی» ( اختصاص شیخ مفید ص۲۴)
چهارم) «مهدی (ع) حق هر حقداری را بگیرد و به او دهد؛ حتی اگر حق کسی زیر دندان دیگری باشد . قیام مهدی (ع) با شمشیر و مردم را دعوت به دین خدا کند، هرکس نپذیرد گردن زند. و درراه اجرای حکم خدا و استقرار آن به سخن کسی گوش ندهد و نکوهش احدی را نشنود.» ( بحارالانوار، ج۵۲ ص، ۳۵۵)
پنجم) «هنگام حکومت مهدی (ع) حکومت جباران و ستمگران و نفوذ سیاسی منافقان و خاینان نابود گردد.» مهدی (ع) به حکومت و نفوذ یهود و مسیحیت در جهان خاتمه دهد، آنان را به متابعت خویش فراخواند و اگر نپذیرند با آنان بجنگد و دیگر هیچ سیاست و حکومتی جز حکومت حقه الهی و اسلامی در جهان جریان نیابد. آری، چون مهدی (ع) قیام کند زمینی نماند مگر اینکه در آنجا گلبانگ توحید و رسالت محمدی (ص)، طنینانداز شود.
ششم) در زمان حکومت مهدی (ع) به همه مردم حکمت و علم بیاموزند، دران روزگار قدرت عقلی تودهها تمرکز یابد و به تایید الهی خردهای مردم را به کمال رساند.
هفتم) چون مهدی (ع) ظهور فرماید، پس از سختیها و جنگها ، ظلم و ستم را براندازد و در سراسر زمین عدل و داد به پا کند . هیچ جایی در زمین باقی نماند ، مگر اینکه از برکت عدل و احسان او فیض برده و زنده شود و همه مردم در زمان مهدی(ع) توانگر و بینیاز شوند.
هشتم) همه اموال جهان نزد مهدی(ع) گرد آید، آنچه در دل زمین و آنچه در روی زمین، و آنگاه مهدی(ع) به مردم بگوید: «بیایید و این اموال را بگیرید ! اینها همان چیزهایی است که برای به دست آوردن آنها قطع رحم کردید. خونهای بهناحق ریختید و مرتکب گناهان شدید!. حضرت مهدی(ع) اموال را بهصورت مساوی میان همگان تقسیم کند و کسی را بر کسی امتیاز ندهد.»
نهم) هنگامیکه جهان را فتنه و آشوب آکنده سازد و همهجا را غارتگری و فساد و ستم فرابگیرد، خداوند مصلح بزرگ را بفرستد تا دژهای ضلالت و گمراهی را از هم فروپاشد و فروغ توحید و انسانیت و عدالت را در دلهای تاریک و سنگ شده بتاباند. «چون مهدی (ع) ظهور کند هواپرستی را به خداپرستی بازگرداند، رایها و نظرها و افکار را به قرآن بازگرداند. زمین آنچه را در اعماق خویش دارد برای وی بیرون دهد و همه امکانات و برکات خویش را در اختیار او گذارد . آنگاه است که مهدی (ع) نشان دهد که سیرت عدل کدام است و زنده کردن کتاب و سنت چیست؟» (نهجالبلاغه فیض الاسلام، ۴۲۴-۴۲۵)
دهم) مهدی (ع) بر طبق احکام خالص دینی، حکم و حکومت کند. میزان عدل را در میان مردم نهد و بدین گونه هیچکس نتواند بر دیگری ستم کند. «چون قایم آل محمد(ص) قیام کند مانند حضرت داود (ع) ، یعنی برحسب باطن ، قضاوت کند، و بیهیچ نیازی به شاهد، حکم کند.» ( ارشاد شیخ مفید، ۳۶۵-۳۶۶).