روزه معصیت!

۱- سفر رفتن، در شریعت اسلامی و بهخصوص در فقه جعفری دارای احکام خاصی است از قبیل کوتاه (قصر) شدن نمازهای چهار رکعتی، عدم صحت روزه، و امثال آن. ولی این احکام درصورتیکه سفر عنوان ثانوی/دومی «سفر معصیت»[۱] را به خود گرفته باشد، بر آن مترتب نخواهد شد. سفر معصیت سفری است که یا مسبوق به گناه باشد مانند سفر بدون رضایت پدر و مادر، یا ملحوق به آن؛ مانند سفر برای اذیت و آزار یک انسان بیگناه، یا حتی کشتن آنها از قبیل آنچه هموطنان انتحاری پشتون انجامش میدهند. و میبینیم که معصیتی بودن سفر، بهعنوان یک وصف عارضی میتواند به تغییر احکامی چند در باب سفر، منجر شود.
۲- روزه یکی از واجبات مسلم شریعت اسلامی به شمار میرود، ولی این واجب مشروط به شرایطی است که در عدم آنها به «روزه معصیت» تغییر ماهیت میدهد. منظور از روزه معصیت روزهای است که یا با حکم دیگر الهی در تقابل و تضاد قرار گیرد مانند حکم نفی ضرر رسانی به خویشتن، یا هم شرایط روزه گرفتن از قبیل در سفر نبودن، مریض نبودن، در سختی و مشقت قرار نگرفتن، دران مراعات نشود. روزه گرفتن با وصف معصیتی بودن نهتنها سودی ندارد و از طریق آن نمیتوان تقرب به خدا و ثوابهای موردنظر را انتظار داشت، که با توجه بهعنوان ثانوی «روزه معصیت»، آثار مترتب بر چنین معصیتی یا ناشی از آن نیز گردن گیر روزهگیر متعبد خواهد شد.
۳- سخن از روزه حرجی(حرج به معنای تنگی و تنگنا)، اصطلاحی فقهی است؛ آنچه در قران بهکاررفته و گفتهشده که خداوند در پی چنین چیزی برای بندگان نیست، کلمه «عسر» به معنی سختی و دشواری در مقابل یسر و سهولت است. گرچه، متاسفانه و بهرغم سخنان بسیاری که در باب عسر و حرج گفتهشده است، تاکنون مصداقهای روشنی که بتواند تکیهگاه دل متعبدان باشد، از اصحاب اجتهاد در دست نداریم[۲]، ولی چه آنها تعیین مصداق کرده باشند یا نه، ملاک اصلی و نهایی در تشخیص دشواری و مشقت خود فرد است، و اوست که باید قضاوت کند توانش تا کجاها قد میدهد و چهکارهایی برایش سخت و دشوار مینماید. با تشخیص دشواری کار بهعنوان صغرای حکم، میتواند از آن اصل کلیای که فقها استنباط کردهاند و بلکه آیه قران صراحت بر آن دارد، استفاده برد.
۴- وقتی گفته میشود ثوابهای موردنظر بر روزه کسی مترتب نمیشود، بدان معنی نیست که ارزش روزه گرفتن یا حتی فواید صحی آن در زمان یا مکان مناسب را انکار کرده باشیم؛ بلکه روزه خاص چنین فرد یا افرادی موردنظر است که عنوان ثانوی مذکور «روزه معصیت» بر آن اطلاق میشود. اینگونه افراد، چه کم باشند یا زیاد، اگر بهزور حکومتهای اسلامی وادار به روزه گرفتن نشوند، خوب است بهجای روزه گرفتن قربه الی الله، افطار قربه الی الله را مطمح نظرشان قرار داده و عملا دنبال کنند. البته بشرطهاوشروطها و شروطها که از روشنترین شروط آن دشواری و سختی بیشازحد معمول روزه است، همانی که قران از آن به «اطاقه» یعنی به تحلیل رفتن طاقت و توان و تحملناپذیر شدن روزه، تعبیر میکنند: «و از شما هر که بیمار یا در سفر باشد شمارى از روزهاى دیگر(روزهبگیرند) و بر آنان که بهدشواری آن را برمیتابند (بهجای هرروز) جایگزینى است (بهاندازه) خوراک مستمندى و هر که خودخواسته، خیرى (بیش) دهد، براى او بهتر است. و اگر بدانید روزه داشتن براى شما بهتر است.» (سوره بقره، ۱۸۴٫)
۵- بد نیست بیفزایم که در تعبیر دوم، یعنی نبود طاقت و توان تحمل تمام کسانی را شامل میشود که تحمل روزهداری را به هر علتی ندارند، گرچه پیری همچون یک مصداق بارز این دسته از افراد در سخنان اصحاب اجتهاد ذکرشده است. در این آیت قرانی سخن ازقضای روزه چنین افرادی نرفته و مطلب بهصورت مستقیم و صریح به فدیه یا همان جایگزین مالی، منتقل میشود. بعید نیست که نبود سخن ازقضای روزههای خورده شده، همچون قرینهای برای تعیین و بلکه تخصیص مصداق به پیرانی بهکاررفته که عادتا امید بهبودی در آنها نیست و هرچه روزگار بگذرد ضعیف و ضعیفتر میشوند؛ ولی ناگفته روشن است که چنین تخصیصی وجه موجهی میخواهد. والسلام.
یادداشتها:
[۱] – عنوان این نبشته، برگرفته از همین عنوان فقهی است.
[۲] – بهاستثنای آیتالله فیاض که ایشان نیز همچون مراغی و امثالهم از اهل سنت کسانی را که به کارهای سخت و دشوار برای امرارمعاش و تأمین مخارج زندگیشان مشغولاند، همچون مصداقی برای عسر و حرج معرفی میکنند.