شیوههای تبلیغی معصومین(ع) بخش ۱
یادآوری: این مقاله به خاطر طولانی بودنش در دو بخش خدمت خوانندگان عزیز تقدیم میگردد. «اداره طرح نو»
مقدمه:
در اسلام تبلیغ دین خدا و ارزشهای الهی، با تلاش پیامبر(ص) شروع شد و به دست امامان معصوم(ع) ادامه یافت. همین تبلیغ و ارشاد، مردم را گروهگروه و قبیله قبیله وارد دین اسلام کرد و چنان باوری به آنان بخشید که درراه گسترش و یا دفاع از پیامبر و ایمه و دین اسلام، باافتخار، فدایی دین شدند. در زمان غیبت کبرا، این مهم بر دوش عالمان دین نهاده شد و آنان مأمور به ابلاغ رسالتهای الهی گردیدند.
رساندن محتوای وحی و پیام به مخاطبان از اولین ضرورتها و وظایف پیامبران الهی بعد از دریافت وحی توسط آنان بوده است چراکه هدف از نزول وحی رساندن آن به کاملترین شکل ممکن به مردم بوده است تا برای آنها قابلفهم و استفاده باشد بنابراین پیامبران الهی از بهترین شیوهها و ابزار ممکن برای این کار استفاده میکردند، تا پیام را به مخاطبان منتقل کنند. تبلیغ و دعوت به اسلام و بهطورکلی به ادیان و خوبیها نیاز به بهکارگیری شیوههای تبلیغ دارد که باید متناسب با اهداف و محتوای آن باشد بنابراین از هر روشی هرچند موثر نمیتوان برای تبلیغ اسلام استفاده کرد..
در قرآن و سیره معصومین علیهمالسلام روشها و شیوههایی برای تبلیغ با توجه به اصل و مهم بودن این وظیفه بیانشده است تا پیام و محتوای آن به مخاطبان به کاملترین شکل ممکن منتقل شود و در این مقاله سعی شده است که قسمتی از این روشها و شیوهها با توجه به آیات، روایات و سیره معصومین علیهمالسلام بیان و مورد بررسی قرار گیرد.
کلیدواژهها: تبلیغ، پیام، شیوههای تبلیغ معصومین(ع) ، سیره معصومین(ع).
تعریف تبلیغ
تبلیغ در لغت: تبلیغ واژه عربی، مصدر متعدی بر وزن «تفعیل» از ماده بلغ که معنای لغوی آن رساندن، خواندن کسی به دین، مذهب، مسلک، عقیده و یا کشیدن کسی به راهی که تبلیغکننده قصد دارد، است.([۱]) راغب در مفردات مینویسد: بلوغ و ابلاغ به معنای رسیدن به انتهای مقصد، اعم از آنکه مقصد، مکان باشد یا زمان یا امری معین([۲])
در اصطلاح تبلیغ را به معانی گوناگون تعریف کردهاند «گاهی سخن از تبلیغ به معنای اعم آن است که کلیه انواع آن یعنی سیاسی، مذهبی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و…را شامل میشود و به (رساندن هرگونه پیام بهمنظور اقناع مخاطبان به هدف خاص) تعریف میشود.([۳])
تبلیغ در فرهنگ مغرب زمین عبارت است از ایجاد تغییرات مطلوب در افکار عمومی بهمنظور رسیدن به اهداف مشخص به هر وسیلهیی([۴])
تبلیغات یا پروپاگاندا (propaganda) از ریشه لاتینی به زبان فرانسوی به معنای ترویج امیال، ایجاد نظر خوب یا بد نسبت به شخص، سازمان ، مذهب، عقیده و یا چیز دیگر، از طریق تحت تاثیر قرار دادن افکار و عقاید مردم باشد.»([۵])
با توجه به موضوع این تحقیق تبلیغ اسلامی عبارت است: از رساندن پیام الهی به شیوههای واضح و روشن از طریق ایجاد ارتباط و تشویق به پذیرش محتوی موردنظر با استفاده از ابزارهای مشروع در هر عصر.([۶])
بهطورکلی تبلیغ، عبارت است از رساندن پیام به گیرنده از طریق برقراری ارتباط، بهمنظور ایجاد تغیر و دگرگونی در بینش، رفتار و کردار او و در تمدن امروز به مجموعهیی از شگردها و شیوههای تاثیرگذاری روانی و انفعالی تبلیغ گفته میشود.
مفاهیم همسو با واژه تبلیغ
«دعوت» و «موعظه» از مفاهیم همسو با تبلیغ میباشند که فرقهایی نیز باهم دارند. دعوت عموما فراخواندن افراد بیرون از یک مجموعه به داخل آنها در عرصه اجتماعی است و موعظه، منحصرا در امور دینی و اخلاقی کاربرد دارد، برخلاف تبلیغ که جنبهی سیاسی و اقتصادی دارد و به افراد خارج از مجموعه اختصاص ندارد.. اهمیت تبلیغ در عرصه سیاسی، نظامی، اقتصادی، و اجتماعی آشکار است و در تفکر اسلامی، تبلیغ بهعنوان شان پیامبری آمده است؛ خداوند میفرماید: «و ما علی الرسول الا البلاغ المبین.»([۷]) نقش تبلیغ در گسترش اسلام و تشیع در زمان آن حضرت و پس از ایشان ایمه (ع)، غیرقابل انکار است.
انعطافپذیری انسان
انسان موجودی است انعطافپذیر، یعنی از محیط اطراف و عوامل مختلف بهآسانی منعطف میگردد و در اثر آن انعطاف، اعمال و رفتار ارادی از خود نشان میدهد.افرادی را میتوان به شیوههایی خندانید و همان افراد را میتوان به عوامل دیگر گریانید.
این رفتار انسانی که در نهاد او به ودیعت گذارده شده است پدیده مبارک و میمونی است تا حرکتهای فعل و انفعالی در برابر دادهها، داشته باشد. صاحبان هدایت و رستگاری، ضلالت و گمراهی و اربابان خدمت و تجارت،… میتوانند به نحو احسن از این پدیده الهی بهره کافی برده و فرد یا جامعه را ازآنجاییکه خود مردمان دوست دارند آغاز کرده و به جایی که خودشان میخواهند برسانند.
عناصر تبلیغ دینی
در تبلیغ عناصر مختلفی وجود دارد که عبارتاند از:
۱- مبلغ: او کسی است که عهدهدار ارایه پیامی دینی در فرصتهای مناسب برای تاثیرگذاری بر مخاطبان است. از ویژگیهای او آگاهی به ابعاد مختلف دین، شناخت دانشهای موثر در ارسال پیام، توانایی در گفتار، صبوری، خوشخلقی، تواضع، اخلاص و باورمندی به پیام تبلیغ است.
۲- مخاطب: شناسایی نیاز مخاطب و سطح اندیشه و ظرفیتها و وضع موجود وی از اموری است که مبلغ باید آن را بشناسد.
۳- پیام: دینی بودن پیام، واضح بودن، انطباق با ادبیات روز، برخورداری از شاخصههای ارتباط ازجمله ویژگیهای پیام است.
۴- ابزار تبلیغ: ابزار مادی و معنوی در پیشبرد اهداف تبلیغ، موثر است.
موانع تبلیغ دینی
بنابراین با شناخت عناصر تبلیغ، به موانع آن نیز پی میبریم که عبارتاند از:
الف) موانع مبلغ: عدم باورمندی یا ناسازگاری گفتار یا عمل مبلغ با پیام، ترس مبلغ از ابلاغ پیام، گناهان مبلغ، بداخلاقی، سختگیری، گذشتهنگری، شتابزدگی، مزد طلبی، و سیاست زدگی.
ب) موانع مربوط به مخاطب گاهی موجب انکار پیام مبلغ است مانند لجاجت، عناد، جهل، بیخردی، باورها و پایبندیهای غلط.
ج) موانع پیام: برخی از موانع به چگونگی ارایه پیام بازمیگردد؛ مانند بدون پیشزمینه القا شدن، در نظر نداشتن جوانب و بازتابهای آن، عدم استفاده از ابزار روز و متناسب با شرایط.
شیوههای تبلیغی معصومین (ع)
معصومین به شیوههای گوناگون به تبلیغ پرداختهاند، و روشهای تبلیغی آنان در دوران خانهنشینی؛ دوران حکومت ظاهری؛ دوران جنگ و مبارزه؛ دورهی خفقان؛ دورهی تعلیم و آموزش؛ دورهی حصر و خفقان و وحشت، متفاوت بوده. اما بهصورت کلی در تمامی این دوران، معصومین از دو شیوهی تبلیغ (گفتاری، نوشتاری) و (تبلیغ رفتاری) استفاده کردهاند که در ادامه به اقسام آن میپردازیم.
۱- تبلیغ گفتاری، نوشتاری
اهلبیت (ع) همتای قرآن و مفسر و مبین آن بودند و در سخنگویی همچون عِدل اکبر بیهمانند و در فصاحت و بلاغت بیمثال. امیرالمومنین علی (ع) میفرماید: «ما خاندان، فصیحترین، خیرخواهترین و خوشرفتارترین هستیم.»
الف) سخنوری:
اولین نوع تبلیغ گفتاری اهلبیت (ع) در خطابه (سخنوری) است که در قالب حماسی، اخلاقی، اعتقادی، اجتماعی، مرثیهخوانی، تعظیم شعایرالاهی، و … بیان نمودهاند. خطابه فن مهمی است که برای کارایی درست و کامل خود، نیاز به رعایت اصول و مقرراتی دارد که ایمه (ع) بهعنوان تواناترین اشخاص در سخنوری، اصول و آدابی را رعایت کرده و به آن سفارش مینمودند ازجمله: بلاغت، فصاحت، روش بیان موضوع، تنظیم سخن بر اساس هدف، سنجیدن ظرفیت مخاطب، علو و آگاهی، دقت و تامل، رعایت موقعیت مطلب، وقت و زمان سخنرانی، تکریم و تشویق مخاطب.
ب) پرسش و پاسخ
روش گفتاری دیگر در تبلیغ از سوی اهلبیت (ع)، پرسش و پاسخ است که بهصورت حضوری یا مکاتبه و یا باواسطهی افراد مطمین صورت میپذیرفته است. آداب این صورت در تشویق به پرسش، جهتدهی به پرسش، تصحیح عقاید و رفتار دیگران با پرسش، افزایش معرفت خواص، پاسخ مستدل با قرآن و سنت و عقل و سیرهی عقلا و تمثیل و تاریخ، نهی از پرسشهای بیهوده، پاسخ ندادن به ابلهان، تامل در پاسخ، پرهیز از پاسخ بدون پرسش، توجه به ظرفیت گیرندهی پاسخ در کلام معصومین (ع) جاری است.
نحوهی دیگر ارشادات ایمه علیهمالسلام را باید در قالب «سوال و جواب»های آن بزرگان جستجو کرد که گاه با طرح پرسشهای فکری و علمی، اذهان مردم را به جستجو وامیداشتند و گاه درماندگی و بیمایگی دشمنان خویش را برملا میساختند، همینطور پاسخهای منطقی و گرانقدری که به سوالهای دانشمندان و محققان میدادند، گرههای فراوانی را از مشکلات علمی و فکری مردم گشوده است، چنانکه امیر مومنان علی علیهالسلام بارها برای پاسخگویی به همهی پرسشهای مردم، اعلام آمادگی کرد و فرمود: «سلونی قبل ان تفقدونی» ([۸]) پیش از آنکه مرا از دست بدهید (هر چه میخواهید) از من بپرسید.
مدینه در عصر حضرت صادق علیهالسلام شکوفایی خاصی یافت و جایگاه دانشمندانی شد که در حلقههای درسی که در بیت آن حضرت دایر میگشت شرکت میکردند و باید گفت: بیت امام بهمثابهی دانشگاهی بود که اقشار مختلفی در آن تعلیم میدیدند
روایات فراوانی که بهصورت پرسش و پاسخ در میان آثار ایمه علیهمالسلام یافت میشود، نتیجه گفتگوهای ایشان با تشنگان علم و معرفت است که از کوثر زلال حاملان وحی خدا، سیراب میشدهاند، مثلا محمد بن مسلم میگوید: «سی هزار پرسش از امام باقر علیهالسلام و شانزده هزار پرسش از امام صادق علیهالسلام نمودهام. » ([۹])
ت) مناظره
صورت سوم از تبلیغ گفتاری معصومین، مناظره است که در آن به ترک جدال و دشمنی و اهانت و امر به تحمل و سهی صدر، آزادی بیان، تفاهم و محبت نمودهاند. اهلبیت (ع) شاگردانی چون مومن طاق، هشام بن حکم، مفضل و … را در این زمینه برای مبارزه علمی با مخالفان تربیت میکردند و به کسانی که آداب مناظره را نمیدانستند، اجازهی چنین کاری را نمیدادند. انواع دیگر از تبلیغ گفتاری تعلیم و آموزش، داوری شاگردان است.
فکر و عقیده در عقل و دل انسان جا دارد و هرگز نمیشود آن را با جبر و فشار تغییر داد. ازاینرو، رهبران واقعی اسلام در مناظره و بحث آزاد، شرکت داشتند و انحراف و اعوجاج فکری دیگران را با منطق و استدلال تصحیح میکردند و در تمام این بحث و مناظرهها پیروز و سربلند بودند و هرگز کسی را یارای محکوم کردن آنان نبوده و نیست.([۱۰])
د) نقل وقایع تاریخی
پیامبر و ایمه علیهمالسلام برای عبرت گرفتن مردم، وقایع و حوادث پیشینیان را نقل میکردند و آنان را به عاقبت نیک آنها امیدوار یا از گرفتار شدن به فرجام زشت گذشتگان بر حذر میداشتند و تکرار فراوان چنین داستانهایی در قرآن و روایات ما را از آوردن نمونه بینیاز میکند.
همچنین امامان سخنان خود را به احادیث گهربار نبی اکرم زینت میبخشیدند و امامان بعدی از امامان پیش از خود نقل حدیث میفرمودند و در برچسبی سخنان ایشان گفتههای پیامبران گذشته، لقمان، ابوذر، و سلمان نیز دیده میشود که بیانگر این نکته است که ایمه علیهمالسلام برای تنوع در ارشاد و به شوق آوردن دلهای مخاطبان خود از این شیوه استفاده میکردند.
ذ) بیان آثار و نتایج
روش دیگر پیشوایان معصوم، تبیین نتایج و فرجام کارهای نیک و زشت است تا پیروان مکتب توحید با آگاهی و بصیرت بیشتر در صراط مستقیم الهی گام بردارند و نابکاران نیز از سرانجام وحشتناک خویش پروا کرده و از بیخردی دستبردارند. روایات فراوانی از پیامبر و امامان دراینباره صادرشده که نشان میدهد ایشان از این روش بسیار استفاده میکردهاند. ([۱۱])
رهبران واقعی اسلام در مناظره و بحث آزاد، شرکت داشتند و انحراف و اعوجاج فکری دیگران را با منطق و استدلال تصحیح میکردند و در تمام این بحث و مناظرهها پیروز و سربلند بودند و هرگز کسی را یارای محکوم کردن آنان نبوده و نیست
ر) ارسال نامه و پیام
آن رهبران شایسته بهطور مکرر از فرستادن نامه و پیام کتبی و شفاهی برای ارشاد دیگران سود میجستند، بهطوریکه نامههای رسول خدا خود کتابی مستقل و پرحجم را تشکیل داده و قسمتی از نهجالبلاغه، نامههای امام علی علیهالسلام به افراد یا جمعیتهاست و نامههای فراوانی نیز از امامان دیگر در دست است که غالب آنها حاوی ارشاد و هدایت است. ([۱۲]) از آن جمله شخصی به نام «یقطین» میگوید: «من به فرماندار اهواز مبلغ زیادی بابت مالیات بدهکار بودم که اگر آن را از من میگرفت از زندگی ساقط میشدم. ازاینرو، به دادخواهی نزد امام صادق علیهالسلام رفتم، آن حضرت طی نامهیی به فرماندار نوشت:
«به نام خداوند بخشایندهی مهربان، همانا زیر عرش خدا، سایههایی است که در زیر آنها ساکن نمیشود مگر کسی که اندوه برادرش را برطرف سازد یا به او خوبی کند هرچند یک نصف خرما باشد.» ([۱۳])
ز) خطابه و شعر
معصومین علیهمالسلام هنر سخنرانی خویش را نیز درراه ارشاد و هدایت مردم به کار میگرفتند و حکمتها و موعظههای زلال خویش را به کام انسانهای تشنهی علم و معرفت ریخته، جانشان را سیراب میکردند و در برچسبی سخن و نوشتههای خویش، شعر و سخنان حکمتآمیز و پندآموز دیگران را نیز میآوردند.
امامان (ع) برای دعوت مردم به خدا از همه ابزارهای مفید و جذّاب بهره میگرفتند گاه موعظه داشتند، گاه خطابه میخواندند. و گاه شعر میسرودند.([۱۴]) و شاعران متعهد را مورد تشویق قرار میدادند. تشویق شاعران متعهد در سیره امامان به معنای استفاده از هنر در تبلیغ دین است پیامبر اکرم(ص) به شاعران متعهد بهاء میداد و آنان را تشویق میکرد که شعر مذهبی بسرایند و در مورد اشعاری اینچنین فرمود: «والّذی نفس محمد بیده فکانها تنهضونهم بالنبل»([۱۵]) به آنکسی که جان محمد(ص) در دست قدرت اوست، با این اشعار گویی تیر بهسوی آنان پرتاب میکنید.
در مورد یکی از شعرا اینچنین فرمود: «اهجم فان جبرییل معک ؛([۱۶]) آنها را هجو کن که جبرییل با توست».پیامبر اکرم(ص) شعر شاعران متعهد را جهاد با زبان نامیده است به هنگامیکه آیات آخر سوره شعراء که حاوی نکوهش شاعران غیر متعهد است نازل شد.
کعب بن مالک (شاعر باایمانی که در تقویت اسلام شعر میسرود) از پیامبر(ص) پرسید: یا رسول اللّه (ص) درباره شعر این آیات مذمت آمیز نازلشده چه کنم؟ حضرت فرمود: «انّ المومن یجاهد بنفسه و سیفه و لسانه؛([۱۷]) همانا مومن باجان و شمشیر و زبانش درراه خدا جهاد میکند».
یعنی شعر تو مشمول آن نکوهشها نیست کار تو جهاد با زبان است.
درگذشتههای بسیار دور شعر و شاعری یک از موثرترین ابزارهای پیامرسانی و تبلیغ بود. این کلمات موزون و شیرین خاطر پادشاهان بسیاری را در تاریخ یا شاد نمود یا مکدر؛ و خونهای بسیاری را یا بر زمین ریخت یا نجات داد.
س) کرسی تدریس
ایمه علیهمالسلام معلمان حقیقی مردماند و سراسر زندگیشان درس انسانیت است و همچون رسول خدا، که طبیبی بود که بر سر بیماران خویش میرفت(۷) به سراغ مردم میرفتند و با هر وسیلهیی که امکان داشت آنان را هدایت میکردند. تشکیل محفل درس، به شیوهی متعارف آن روز، نیز از آن جمله است، چنانکه دربارهی حضرت صادق علیهالسلام گفتهاند: «مدینه در عصر حضرت صادق علیهالسلام شکوفایی خاصی یافت و جایگاه دانشمندانی شد که در حلقههای درسی که در بیت آن حضرت دایر میگشت شرکت میکردند و باید گفت: بیت امام بهمثابه دانشگاهی بود که اقشار مختلفی در آن تعلیم میدیدند.» ([۱۸]) و تعدادشان بر چهار هزار نفر بالغ میشد. ([۱۹])
برگزاری مسابقات مختلف ورزشی
مانند اسبدوانی، تیراندازی، کوهنوردی کشتیهای محلی که بسیار موردتوجه مردمان زمان خودش بود و از این راه عقاید خودشان را تبلیغ میکردند.
امروزه هم در دنیا بهعنوان مسابقات جام جهانی و المپیادهای مختلف مطرح است البته بیشتر حالت تبلیغات گروهی ملی و صنعتی و تجاری و سیاسی دارد. و کمتر جلوه مذهبی و اخلاقی فکری و آرمانی دارد و حتی در بسیاری از موارد با ایجاد تنشهایی باعث بروز بینظمیها و رقابتهای ناسالم در بین هواداران نشان ایجاد میکند و گاهی ناهنجاریهای فردی و اجتماعی و سیاسی جدی ایجاد میکند.ولی درعینحال اگر درایت بهکاررفته شود میتواند در راستای دینی جهت داده شود.
ص) چهره به چهره
بسیار بدیهی است که پیامبر و امام نیز مانند سایر افراد بشر در سرتاسر زندگی، کموبیش با افرادی نشستوبرخاست و رفتوآمد داشتند، با آنان همغذا میشدند، سفر میکردند و… امامان علیهمالسلام از همین برخوردهای عادی نیز استفاده کرده، وظیفهی الهی خویش را انجام میدادند. بیشک، در دوران خفقان و دیکتاتوری حاکمان ستمگر که امامان را از کارهای اجتماعی منع میکردند، گاهی گفتگو و رهنمودهای خصوصی به افراد، تنها راه انجاموظیفهی امام بود. در این زمینه نیز روایات و اخبار فراوان است که نیازی به ذکر نمونه نیست.
ناگفته نماند که امامان علیهمالسلام گاهی نقل برخی مطالب را لازم و ضروری میدانستند، ولی چون افکار عمومی مردم ظرفیت و کشش آن را نداشت افراد ممتاز را برای این کار انتخاب میکردند. برخی از شاگردان امام علی علیهالسلام از این گروه بودند و حضرت صادق علیهالسلام مطالب عالی و گرانقدر توحید را برای صحابی برجستهی خود، «مفضل بن عمر» بهطور خصوصی تبیین کرد. ([۲۰]) و رسول گرامی صلیالله علیه و آله هزار رشتهی علمی را که از هر یک هزار در علمی گشوده میشود تنها به امیر مومنان علیهالسلام آموخت. ([۲۱]) و از طریق آن حضرت به امامان دیگر انتقال یافت و مانند جریان کمیل که علی(ع) دستش را گرفته، از کوفه به سمت صحرا بیرون برد. آنگاه آهی پردرد کشید و پس از سخنانی چند به سینه مبارکش اشارهکرده، فرمود: ها اِنَّ ههُنا لَعِلْماً جمّاً (وَ اَشارَ بِیدِهِ اِلی صَدْرِهِ) لَوْ اَصَبْتُ لَهُ حَمَلَهً!…)([۲۲]) بدان که در اینجا (سینهام) دانش فراوانی انباشته است. ای کاش کسانی را مییافتم که میتوانستند آن را بیاموزند!
این شیوه تبلیغی بسیار تاثیرگذار است و میتواند بهخوبی افراد را با حقایق دینی و معارف اسلامی آگاه کرده و شیفته اسلام گردند. ثمره این روش کادر سازی و تربیت شاگردان و یاران و یاورانی است که در سختگیری توانستند پیام دین را به گوش دیگران برسانند و از حقانیت اسلام و تشیع دفاع کنند و حماسهها بیافرینند و چون خورشیدی بر تارک تاریخ اسلام بدرخشند.
اولیای گرامی اسلام بر اساس این روش تبلیغی مطالب و معارفی از دین را که درخور درک و فهم عامه مردم بود در خطابههای عمومی و محافل جمعی مطرح میکردند. ولی معارف و حقایقی که از سطح درک مردم بالاتر بود در تبلیغ رودررو با افرادی که ظرفیت آنها را داشتند در میان میگذاشتند. به پیروانشان نیز همین روش را توصیه کردهاند.
امام علی(ع) میفرماید: با عموم مردم در نعمت علم که به تو ارزانی شده، بسان خواص آنان برخورد نکن و بدان که خداوند بندگانی دارد که رازهای نهانی را به آنان واگذاشته و آنان را از انتشارش بازداشته است.([۲۳])
امام زینالعابدین(ع) میفرماید: امّا حق آنکه پند میگیرد آن است که… با او بهاندازه عقلش سخن بگویی؛ زیرا هر خردی تاب درک و فهم و پذیرش سخنی دارد.([۲۴])
بر همین اساس ذکر و تبیین بسیاری از مباحث دقیق اسلامی برای توده مردم که فراتر از عقل و درکشان است ضایع کردن حکمت شمرده میشود. برای آنها باید از موعظه حسنه استفاده کرد و برای آنان که مستعد هستند و از ظرفیت بهتر و بالاتری برخوردارند معارف دینی را در تبلیغ رودررو به فراخور استعداد و ظرفیتشان در میان گذاشت و آنها را تربیت کرد.
البته کاربرد روش تبلیغ چهره به چهره منحصر به مورد یادشده نیست،بلکه بسیاری از افراد که به دلایلی نمیتوانند در مجالس سخنرانی و پای منبرها حضور یابند و یا منبر، سخنرانی و کلاس درس در جذب آنها کارایی چندانی ندارد، با تبلیغ چهره به چهره مجذوب شده و تحوّلی اساسی در عقاید، اخلاق و اعمالشان رخ میدهد. ازاینرو، مبلّغان دینی همچون طبیبانی سیار، خود باید سراغ این قبیل افراد بروند و با گشادهرویی، نرمخویی، اُنس و الفت، رفق و مدارا، زیرکی و هوشیاری و منطقی استوار کبوتر دل آنان را صید و با معارف دینی آشنا کنند.
یادداشتها
[۱] – لغتنامه دهخدا، ج۲۶،ص۲۳۱٫
[۲] – راغب، المفردات فی غریب القرآن،ص۶۵٫
[۳] – اسوههای قرآنی و شیوههای تبلیغی آن، مصطفی عباسی مقدم، مرکز چاپ نشر انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم،۱۳۷۹ ش.
[۴] – مبانی تبلیغ، محمدحسن زورق، سروش، تهران،۱۳۷۰ش.
[۵] – کتاب تبلیغات دینی ابزارها و شیوهها ص۱۳٫
[۶] – دانشنامه جهان اسلام، ج۶، ص۴۴۸٫
[۷] – سورۀ مائده، آیه ۹۲٫
[۸] – مناقب، محمد ابن علی ابن شهرآشوب، ج ۲، مصحح: سید هاشم رسولی محلاتی،نشر مصطفوی، ص ۳۸٫
[۹] – مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۳۲۸٫
[۱۰] – کتابهایی که بانام احتجاج تألیف شده، مناظرات پیامبر و ائمه را در بردارد؛ مثل احتجاج طبرسی، کتاب احتجاج بحارالانوار و غیره.
[۱۱] – محمدحسین طباطبائی، تفسیر المیزان، ج ۱۴، ص ۳۰۸٫
[۱۲] – نامههای پیامبر را در کتاب «مکاتیب الرسول» و نامههای امامان را در کتاب «معادن الحکمه فی مکاتب الائمه» ببینید.
[۱۳] – معادن الحکمه فی مکاتیب الائمه، ج ۲، ص ۱۲۷٫
[۱۴] – بنگرید به کتاب معجم اشعار المعصومین گردآوری مرکز الابحاث و الدراسات الاسلامیه (مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی قم).
[۱۵] – احمد بن حنبل، مسند، ج ۳، ص ۴۶۰٫
[۱۶] – همان، ج ۴، ص ۲۹۹٫
[۱۷] – تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۴۸۶۹٫
[۱۸] – محسن الامین،اعیان الشیعه، ج ۱، بیروت، نشر دار التعارف للمطبوعات، ص ۶۶۶،۱۳۷۹٫
[۱۹] – همان، ج ۱، ص ۶۶۶٫
[۲۰] – همان، ج ۳، ص ۵۹٫
[۲۱] – مناقب، محمد ابن علی ابن شهر آشوب، ج ۲، مصحح: سید هاشم رسولی محلاتی،نشر مصطفوی، ص ۳۶٫
[۲۲] – بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۴۰۱٫
[۲۳] – نهج البلاغه، حکمت ۱۳۹٫
[۲۴] – شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۲۰، ص ۳۴۵ .