بعثت؛ اعتلای انسانیت و احیای اخلاق و فضیلت

فضای شرکآلود مکه پیش از بعثت، دچار انواع انحرافها و انحطاط اخلاقی بود که انسان و جامعه را در سراشیب سقوط کشانده و انسانیت را به مسلخ ارزشهای حیوانی سوق میداد. جنگها و نزاع خونین به خاطر چراگاه حیوانات در میان دو قبیله بزرگ اوس و خزرج که حدود یک قرن به درازا کشیده بود. اشرافیت طایفه و قبیله گرایی راه هرگونه پیشرفت و تمدن را سد کرده بود. پرستش انواع مجسمههای دستساخته، آنان را از ارتباط با مبدای هستی دور ساخته و تمام انرژی و نیروی انسان جامعه جاهلی را صرف امور بیارزش افتخارات جاهلانهی مادی و دنیوی نموده بود و در یک جمله، فضای تیرهوتار جاهلیت، تاروپود جامعه آن روز را فراگرفته بود. در چنین وضعیت نابسامان، انوار روحافزای وحی، و بعثت برترین فرستاده و آخرین سفیر خداوند، با پیام اعتلای انسانیت و احیا و اتمام مکارم اخلاق و فضیلت، و بشارت رستگاری و سعادت، همچون آفتاب فروزان، در فضای تاریک و ابرآلود، تابیده و طنین جانبخش وحی، روح و روان انسان آن جامعه و کل جامعه انسانی را برای همیشه بیدار و طراوت و سرزندگی بخشید.
در ادامه بهطور فهرستوار به نارساییها و کژیها و انحرافات جامعه جاهلی پیش از بعثت اشاره و به درونمایهی پیام وحی و محتوای رسالت جهانی پیامبر اکرم (ص) بهصورت فشرده پرداخته میشود.
یکم) اعتقاد شرکآلود: جامعه عرب جاهلی، به خداوند بهعنوان تدبیر کننده امور و گرداننده جهان، اعتقاد نداشتند و بتهای دستساخته و یا دیگر مظاهر طبیعت مانند آفتاب و… را بهعنوان مدبر امور خویش میدانستند و در برابر آنها کرنش و تعظیم میکردند!! به تعداد روزهای سال (۳۶۰) مجسمه را در خانهها و یا در خانه کعبه نگهداری و از آنها استمداد میکردند و برای آنها در طول سال قربانی اهدا میکردند و با پندار باطلشان آنها را منشای اثر میدانستند!!! و به معاد و جهان آخرت نیز باور نداشتند.
دوم) جامعه نارسا و هنجارهای خرافی: نظام اجتماعی جاهلی بر اساس ارزشهای قبیله و طایفه و تبار شکلگرفته و معیارهای پایگاه اجتماعی افراد بر اساس سن و میزان ثروت و داشتن تعداد زیاد فرزند پسر و بستگان ذکور دیگر تعریف و تعیین میشد. نه بر مبنای صلاحیتهای شخصی و شخصیتی، هر قبیله به تعداد و تکاثر افراد و ثروت میبالیدند و در این مساله چنان زیادهروی میکردند که شمارش قبور مردگان خود را نیز بر کثرت عددی خود دلیل میگرفتند. بدترین سنت جامعه جاهلی کشتن فرزند بهویژه دختران بود که وجود دختران را در خانه مایه شرمساری و ننگ میپنداشتند.! خشونت اجتماعی و نزاعهای خونین بر سر مسایل بیاهمیت و قتل و غارت و فساد و انحطاط اخلاقی روزنهی تمدن و زندگی مدنی و زیست سالم جمعی را بر روی آنان بسته و بهعنوان آتش زیر خاکستر، بنیان سست جامعهی جاهلی را متزلزل ساخته بود. اندک خصیصههای مثیت جمعی از قبیل پایبندی به پیمان و مهماننوازی و جسارت جنگی و مهارت و شجاعت در تیراندازی و اسبدوانی در میان جامعه جاهلی که بهاحتمالزیاد از تعالیم انبیای گذشته به آنها رسیده بود، وجود داشت که اسلام نیز آنها را تایید و تثبیت کرد. اما این مقدار از ویژگی مثبت در برابر انبوه نارساییها و خرافهها رنگ میباخت و زمینهها و بسترهای تغییرات اساسی و شالوده شکن اسلام و پیام وحیانی را فراهم میکرد که این مهم با نزول اولین آیات آسمانی و ندای جانبخش وحی الهی و بعثت بهترین رسول و کاملترین دین به وقوع پیوست که با درونمایه توحید و کرامت و علم و معرفت و تزکیه و تربیت و اخلاقمداری و فضیلت محوری، جان تازه و روح نو بر پیکر فرسودهی جامعهی عرب و بل تمام بشریت، بخشید.
پیام اصلی وحی، توحید و یکتاپرستی و بیاثر دانستن مجسمههای ساختگی و برپایی قسط و عدل اجتماعی تعیین، و تعریف مقیاس ارزش واقعی انسان بر اساس تقوا و کرامت انسانی، نه بر مبنای کثرت عده و ثروت مادی و افتخارات موهوم، اعلام و ابلاغ شد.
سوم) اقتصاد ناسالم و روابط اقتصادی مبتنی بر ربا و بهره و استثمار: بنیاد هر جامعه را اعتقادات و ارزشها و باورها و یا در کلام دیگر، جهانبینی، شکل میدهد. در سطرهای فوق گفته شد مبنای اعتقادات جامعه پیش از بعثت، بر بتپرستی و شرک و خرافات استوار و آدابورسوم اجتماعی آن نیز از فقر منطق جهانبینی صحیح و کامل، رنج میبرد. اقتصاد و روابط اقتصادی نیز متناسب با نظام ارزشی صورت میبندد. در اقتصاد جامعهی پیش از بعثت، ربا و بهره و استثمار و درنتیجه اختلاف طبقاتی شدید و بردهداری و ظلم و بیعدالتی بیداد میکرد. تهیدستان نهتنها مالک دسترنج طاقتفرسای حاصل کار خویش نبودند بلکه ثروتمندان و اربابان آنها خود را مالک جسم و جان و اعتقاد و فکر آنان نیز میدانستند و حق خریدوفروش و حتی مرگ وزندگی آنها در دستان صاحبان ثروت و مالکانشان قرار داشت!. بهرهکشی ظالمانه و استثمار و بردهداری، فقر و محرومیت طبقهی ضعیف از یکسو، برخورداری و رباخواری و اسراف و زیادهروی و انحطاط و فساد اخلاقی صاحبان ثروت و بالیدن به افتخارات موهوم و بیاساس، جلوه آشکار اقتصاد بیمار و ناسالم جامعه جاهلی پیش از بعثت بود.
گفتمان وحی که با دستور آفریدگار دانا و توانا به خواندن و تعلیم و تعلم و تهذیب و تزکیه و در یککلام اعتلای انسانیت، قلب اعتقادات بیاساس و بیبنیاد و غیرمنطقی و غیراخلاقی و موهوم و خرافی جامعه جاهلی و تمام جوامع جاهلی قدیم وجدید را نشانه رفت. اساس اعتقادات شرکآلود گذشته و آینده را باایمان و اعتقاد به خالقیت و ربوبیت خدای یگانه که همو آفریدگار جهان و انسان است و هم تدبیر و اداره و مدیریت هستی را آنگونه که خود میداند و اداره میکند، توسط آخرین فرستاده خود به گوش هوش انسان و جهان اعلام و ابلاغ کرد. پیمان و عهد “الست” و میثاق فطرت را بار دیگر و آخرین بار و بهصورت جامع و کامل و در کتاب حکیم یادآوری کرد و دین مبین را تنها راه نجات و رساننده به سرمنزل مقصود معرفی کرد.
نظام اعتقاد و اجتماع و اقتصاد را بر اساس بینش توحیدی و معاد پذیری، تبیین و ارزش انسان را بر مقیاس تقوا و پرهیزکاری معرفی و راه و روش نیل به مبدا و معاد و هدف خلقت را تامل و تفکر در آیات بیرونی و درونی و گوش دادن به پیام وحی الهی که تمام و کمال توسط آخرین و برترین سفیر خویش، به جهانیان اعلام کرد و از غفلت و نادیده گرفتن آنکه خسران و زیان دنیا و آخرت را به دنبال خواهد داشت، بر حذر داشت.
بهراستی؛ خاتم رسولان و اکمل فرستادگان، که خدایش او را به صفات برجسته “رحمه للعالمین””رئوف و رحیم” و صاحب “خلق عظیم” موصوف نموده و با تعابیر اکرام آمیز “یا ایهاالنبی” و “یا ایهاالرسول” مورد خطاب قرار داده، با تلاشها و مجاهدتهای طاقتفرسا “حق جهاد و جهاد حقانی” از سپیدهدم بعثت تا اجتماع عظیم تاریخی غدیر و تا آخرین لحظات حیات پرمایه و پربرکت خویش، در هر دمادم صبحگاهان و شامگاهان و شرایط جنگ و صلح و در میدان نبرد و بر فراز منبر و در مسجد و کوچه و بازار، ابلاغ و اعلام نمود. خود بهعنوان الگو و اسوه و مقتدی و راهبر و راهنما لحظه و آنی از عمل به فرمانهای آفریدگار حکیم و علیم و مقتدر، دریغ نکرده و نظام اعتقاد بشریت را بر بنیاد توحید و یگانهپرستی و باور به معاد و جهان ابدی و نظام اجتماع انسانی را بر مبنای عدالت و قسط و دادگستری و ارزش و فضیلت انسانی را در گرو ایمان و عمل صالح و تقوا و درستکاری و راستکرداری و سیستم اقتصاد و نظام معاش بشریت را بر پایهی عدل و انصاف و ترویج قسط و عدالت و امانتداری، وفا به عهد و پیمان و تکریم کار و تلاش و انجاموظیفه، و راه و رسم زندگی به شیوه حیات طیبه با فرجام و سرانجام رسیدن بهغایت و هدف اصلی خلقت که سعادت ابدی و رضوان و قرب الهی است، راهنمایی و رهنمون شد. سلام و صلوات خداوند و ملایکه و انس و جن و تمام آفریدگان، نثار روح و جان برترین او باد.!!