رجالههای سیاسی یا میراثداران شهید مزاری؟

ضمن گرامیداشت و تسلیت بیست و ششمین سالگرد شهادت راید قبیله عدالتخواهان شهید مزاری، نکاتی پیرامومون مدعیان وراثت خدمت خوانندگان محترم تقدیم میکنم.
بیشک شهید مزاری یکی از چهرههای تاثیرگذار در تاریخ معاصر افغانستان است. تاثیرگذار خواندن و پنداشتن او به این خاطر است که او هزارهها را از حاشیه تاریخ به متن و از بیرون ماندن از قدرت وارد بازی قدرت و از حالت انفعال سیاسی- اجتماعی به فعال سیاسی- اجتماعی تبدیل کرد. مزاری با تلاشها، مقاومتها و ایثارگریهای خود توانست که مردم هزاره را از حالت فراموشی تاریخی و نادیده انگاری عامدانهی سیاسی و اجتماعی بیرون و توانایی و ظرفیت این مردم را به رخ اربابان زور و زر بکشد و در عرصه تاریخسازی و توزیع قدرت سیاسی نقشآفرین نماید. از اینرو تحلیل و شناخت رویدادهای سیاسی بدون در نظر گرفتن نقش شهید مزاری و مقاومت مردم هزاره برای احقاق حقوق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در این روند نه میسر و نه درست است. مزاری و مقاومت مردم هزاره برای تحقق عدالت اجتماعی در کشور، تاریخ را هرچند خونبار اما زیبا و هدفمند ساخت.
او اولین بار و اولین کسی است که در برابر مسیر تاریخ استبداد چندین سده، سدی از مقاومت و طرح مطالبه عدالت ایجاد کرد و به فرایند همیشگی استبداد تاریخی امر ایست داد و جلو غول هیولایی استبدادگران تاریخ راست قامت و مردانه ایستاد شد و حتی با خون خود به استقبال آزادی، و رهایی از استبداد سیاسی و انحصار دیرینهی قدرت و ثروت ملی و تحقق عدالت اجتماعی، رفت و خط سیری را برای پیروان و نسلهای بعدی ترسیم کرد که تا محو ظلم و استبداد و تبعیض سیستماتیک باید مبارزه کرد و لحظهای از پا ننشینند و هرگز گرفتار روزمرگیهای مبتذل و اسیر بازیها و سرگرمیهای بیهدف نشوند و با ترفندها و شیادیهای اربابان قدرت و فریب ریاکاران مذهب و مسحور غارتگران ثروت و رفیق دزدان بیمروت نگردند و هدف انسانی و میل و گرایش اخلاقی داشته باشند و برای عدالت و تساوی حقوق انسانی از انرژی و وقت و سرمایه مادی و معنوی و حتی از جان خود مایه بگذارند و نگذارند که این تاریخ سراسر خون و جنایت و استبداد و قساوت به راه خود ادامه دهد و مردم ما اسیر و مطیع و قربانی ارابههای همواره ظالمانه آن گردند.
مزاری به مردم هزاره فردای روشنی را نوید داد و برای تغییر سرنوشت تاریخیشان به مبارزه و مقاومت جانانه و ایثار و فداکاریهای سرسختانه فراخواند و امید را در درون جامعه مایوس و سرخورده تاریخی زنده کرد. آنانی که ملت یا دنیایی را تغییر و دگرگون میکنند با پروراندن و جهت دادن نارضایتیها و نشان دادن عقلانیت و مطلوبیت دگرگونی و تغییرات مورد نظر و یا وادار کردن و مجبور کردن مردم به تن دادن به یک سبک و شیوهی جدید زندگی، نمیتوانند به این کار اقدام کنند. آنان باید بدانند که شعلهی یک امید را بر افروزند و به آن دامن زنند. (اریک هوفر ۱۳۸۵ ص۱۹). شهید مزاری در زمینه امید دادن مردم و بسیج کردن آنها برای تغییر سرنوشت نکبتبار تاریخی و رهایی از زیر سلطه دراز مدت سیاسی و عصیان علیه حقارت اجتماعی و قیام برای دفاع از عزت و حیثیت انسانی نقش اساسی و تاثیر انکارناپذیری در تاریخ مقاومت مردمی داشته است. مزاری با نقش آفرینی و تاثیرگزاری روی بسیج تودههای مردم هزاره و حتی تاثیرگزاری روی سایر اقوام از جمله ازبیکها توانست این احساس را در مردم خود و سایر گروههای قومی، اجتماعی و سیاسی به وجود آورد که هزارهها هم میتوانند بازیگر باشند و به عنوان محور شکلدهی جریانهای عدالتخواهی و تاریخسازی نقش ایفا نمایند.
اما افسوس و هزاران افسوس که مزاری هم مانند سایر شخصیتهای تاریخی ابتر و بدون عقبه جهان را بدرود گفت و راه و مرام او با خودش دفن شد و وارثی برجای نماند تا میراث وی را بر دوشهایش حمل نماید. بعد از شهادت مظلومانهی وی عدهی رجالهای سیاسی از نام و عنوان وی بهرهبرداری سیاسی و سو استفاده شخصی کرده و خلقالله و علاقهمندان او را با شعارهای فریبا و بزرگداشتهای بیمحتوا فریب داده و به حضرت جیب خود رسیدگی و به کشوفش و تامین معیشت خویش مشغول و از برآیند مبارزات ایثارگرانه و شهادت مظلومانه شهید مزاری استفاده سو کرده و به اخذ امتیازات سیاسی مبادرت ورزیده و میورزن.
مزاری تنها سفر کرد و غریبانه در راه اهداف بلند تاریخی خویش جان داد و اینک یکمشت رجالهای سیاسی و معاملهگران حرفهای خون بهناحق ریخته او را پیراهن عثمان ساخته و خود را بهناحق وارث معنوی و ادامهدهندگان خط سرخ مبارزاتی وی در راستای تحقق عدالت اجتماعی میخوانند! درحالیکه اینها عدهای رجالههای سیاسیای بیش نیستند که با بینش منفعتجویانه و روش معاملهگرانه نهتنها از خط و مسیر عدالتخواهانه وی پاسداری نتوانستند و نکردند بلکه به اهداف او خیانت کردند و شخصیت وی را مسخ نمودند و پیروی و تبعیت از او را نه مبارزه برای تحقق عدالت اجتماعی که برپایی مراسم سالگرد و تجلیل و برپایی مراسم تکراری و تهوعآور و مدح و ستایشهای مبالغهآمیز و شعارهای زیبا و اکت و اداهای فریبا نمودهاند. آری چه درست و دقیق گفته است مرحوم دکتر شریعتی که فرمود: این، یکی از خیانتهای تاریخ است که همواره جلاد وارث شهید میشود.
یادداشتها:
هوفر، اریک، مرید راستین، تاملاتی در باره سرشت جنبشهای تودهوار، ترجمه شهریار خواجیان، نشر اختران چاپ اول ۱۳۸۵ تهران.