پیمانه و پرواز یک لبخند!

چند روزیست فضایی مجازی پر اند از عطر و یاد پیمانه و پرواز لبخندی که نام ” تتسوناکامورا ” یا “کاکا مراد” را باخود دارند؛ مردی که با بینی کوچک وچشمان بادامی! “جهان بینی” و “بینش” دریایی و انسانیاش را بیش از سی سال، به پای سخاوت انسان گرایانه و خدمت رسانی بشر دوستانه، بدون چشم داشت سمت وسویی رنگ دانههای نژادی، دینی، مذهبی و فرهنگی؛ هزاران فرسنگ دورتر، از زادگاه و بالندگی خویش فرو ریخت و ماندگار ساخت!
دکتر “ناکامورا” نه تنها این شعر و شعور انسانی “سعدی” را که:
بنی آدم اعضای یک دیگرند
و در آفرینش ز یگ گوهرند
چوعضوی بدرد آورد روزگار
دیگر عضوها را نمانند قرار
با نی لبک وجودش فریاد کشید و دلنوازی کرد، بلکه تمام تار و پود بود و نبودش را با توانسازیهای چندین برابر و “عاشقانه” در قدمها و قلمهایش هدیه کرد، تا مرهمی باشد بر زخم های چرکین و چروکیده و ناسور تنها و روحهای رنجور، زجر دیده و بلا کشیده فرزندان ناروزگار و دربند بی سرنوشت و بد سرنوشت افغانستان!
“تتسو ناکامورا” با دانایی کامل از کاری که داشت؛ بر ریل هدف استوار بود و قطار خدمت رسانیاش را باچرخابههای دل بر پشت میکشید! و همواره تلاش کرد تا روح بیداری انسانی را با طبابت جسمی، روحی و رونقبخشی اقتصادی؛ از زیر خروارها، شینها وماسههای روان رنج؛ فلاکت و دست اندازیهایی متنوع و ملون بیرون کشیده و بر کالبد سرزمین “مسخ شدگان انسانیت” روح تازه بدمد!
“کاکامراد” “مراد” دلش را در چهار راه امن “بینی” و بینش “تباری” تهداب گذاری نکرد تا تمجید و مدال تباری بگیرد و جان بخرد بلکه او نا امنترینهای بر خواسته از جهل را برگزید، تا نه گفتن! به “تبعیض” را در تمام سطوح قومیتی و مذهبی، بشکند و مرز انسان نگری را در فنای خویش و در آبادی دیگران بپروراند!
درست است که دکتر “تتسو” اینک دربین ما نیست اما به یقین میتوان گفت واکنشهای امروز قلم به دستان؛ فارغ از هرتبار، مذهب و فرهنگ، رشته بر “نخ ریسی” و کنش انسانی “او” دارند! و وزنههای پرسشی زیادی را بر مدارسنج سنجش و ترازوی عملکرد ما هم در آینهی دینی ” هَل جزاءُ الاِحسان اللاحسان” و هم در قاب نمایی انسانی و تبعیضهای سستماتیک و کانالیزه شدن بند “ناف” و “بینی” در توزیع ثروت، قدرت و… به جا گذاشت و ثبت تاریخ نمود!
به راستی “او” رفت وبا ترسیم نقش انسانیاش آرام گرفت، اما لبخند پایانیاش تمام پیمانهها، پیمانها، داشتهها و نداشتههای دینی، انسانی،اخلاقی و کاشتههای فرهنگی و شعار مهمان نوازیهای ما را با شعور تامل و تاثر خود برد و بر باد انداخت! و خود را در “تکثیر” آینه تاریخ ماندگار ساخت! و باخت اخلاقی، انسانی و شعور و مرور مردم، سیاسیون و خِردورزان تشنهی قدرت و تهی از انسانیت و همدیگر پذیری جامعهی ما را آفتابی کرد و رفت!
آری “او” رفت و دست سبزی بر اندیشهها کشید و کانال سبزینهی را در جویبار فکری ما جاری ساخت شاید تاملی باشد برای امروز و فردایی ما و پاسخی نا نوشته بر پرسشهای به جا مانده از یک خدمت و سیاحت روشن و انسانی!
روحش شاد و یادش ماناتر از خورشید!
علی مفید. فنلاند_ اِسپو. ۶/۱۲/۲۰۱۹