جنبش روشنایی و سال یاد شهادت شهید مزاری

سال یاد شهادت رهبر شهید و پدر مقتول عدالتخواهان هرساله باشکوه تمامتر گرامی داشته شده و با آرمانها و اهداف آن پیر فرزانه تجدید پیمان میگردد. هرچند تعدد مراسم ازیکطرف و طرح مباحث ذهنی و بهدوراز کارکردهای اجتماعی آن از سوی دیگر، ملالتهای را هم خلق کرده است که باعث میشود قهرمان بدون نشانههای زنده قهرمانی، بازخوانده میشود. اما در این میان، گرامیداشت سال یاد رهبر شهید از سوی عدالتخواهان جنبش روشنایی و پیروان صادق آن یگانه رهبر صادق، دارای برجستگیهای بیمانند و ممتازی است که الگوی تازهای از بزرگداشت رهبر شهید بر مبنای حساسترین مقولههای امروز، یعنی مطالبات عدالتطلبانه بهحساب میآید. این گرامیداشت، حاوی ویژگیها و پیامهای مشخصی بود که فهرستوار به آن پرداخته میشود.
۱ـ ویژگیها: نخست، دستاندرکاران جوان، دردآشنا، باانگیزه، فهیم و هوشیار، دارای اهداف و آرمانهای بلند انسانی و درعینحال بی توقع و آگاه به مسایل پیرامون و داعیهای مشخصاند که حقیقتا ویژگیهای مراسم ۱۳ حوت را بینظیر و بیمانند ساخته بود. دور از انتظار نیست که جنبش روشنایی متشکل از چنین نیرویهای پاک، پرتحرک و باارادههای راسخ، قادر به فتح قلههای افتخار، خلق زیباییهای فرهنگی و مدنی و دارای چشمانداز امیدبخش برای مردم افغانستان و هزارهها بهطور خاص باشد. آنچه در این مراسم دیدیم و شاهد بودیم، ایدههای نو، طرح و برنامههای شفاف و عملی برای خروج از بنبست سیاست قومی، خودباوری جمعی، دوری از توصیفات گزافه و تکیه بر داشتههای بالفعل و بالقوه کارکردی و کاربردی رهبر شهید، قاطعیت در تصمیم برای ادامه مبارزه علیه تبعیض، بیعدالتی و فساد سیاسی و داشتن منطق مشخص برای حضور در عرصههای سیاسی بود. وجود چنین نیروی صادق، متعهد و فداکار، موهبتی است که ـ دستکم ـ تا هنوز افغانستان شاهد آن نبوده و هیچ نور امیدی که تغییر منطق سیاست را از نا انسانیترین شکل به انسان کردن آن بدون هیچ چشمداشت شخصی بخواهد، حداقل تا این زمان بر سر این ظلمتکده و مردم فرورفته در تاریکی آن نتابیده است.
۲ـ پیامها: بدون شک، گرامیداشت سال یاد شهادت رهبر شهید، کوچکترین حق این «پدر شهید» بر گردن فرزندان یتیم (هزاره) آن است. اما این سال یادها ممکن است باشکوهتر از گذشته و از حیث مکانی فراگیرتر از هرزمانی، گرامی داشته شود، ولی از حیث محتوا حاملی هیچ پیامی نبوده و یا آنچه در مرور زمان شاهد بودیم، بیمحتواتر هم شده است. اما جنبش روشنایی در بیست و چهارمین سال یاد شهادت رهبر شهید، به گونهی ظاهر شد که گویا مراسم در حضور مزاری بزرگ انجام میگیرد. چون ایدهها، آرمانها، خط و مشی و سخنان شهید مزاری با جدیت و صداقت تمام مطرح میشد و گفتمان عدالتخواهی این پدر شهید، گفتمان مسلط مراسم سال یاد از طرف جنبش روشنایی بود. سخنرانان محفل نیز بااحتیاط تمام به گونهی سخن میگفتند که مبادا سخن گزاف به زبان آورده و توصیف ناصواب از شخصیت و آرمانهای ملی این رهبر فرزانه ارایه دهند تا مورد بازخواست حضوری رهبر شهید قرار نگیرند. این فضای تیاتر گونهی که حضوروغیاب شهید مزاری را همزمان نمایش میداد، روایتگر حاکمیت روح آن مرد بزرگ (شهید مزاری) و زنده نگهداشتن آرمانهای او در حساسترین شرایط امروز مردم ما و کشور بود. نفس همین رویه و ایجاد ساختار گفتمان مسلط مزاری، مهمتر پیام مراسم بود که با شفافیت تمام بیان میکرد مزاری و ایدههای او به تاریخ سپرده نشده و بلکه در ریزترین خواستها و مطالبات مردمش حضور کاربردی دارد.
این سال یاد بهدرستی که پیام داشت. پیامها یکی از دیگری هرچه زندهتر جنبش روشنایی و شهید مزاری را بر محوریت مطالبات عدالتخواهانه مردمی، یکجا نموده و از هم تفکیکناپذیرتر میساخت. ایستادگی بر سر مطالبات بر حق مردم، رهایی از قید ستم، بیداد و تبعیض، دادخواهی و مقاومت در برابر فاشیسم، ازجمله پیامهای بود که بیش از هر زمان و سال یاد دیگر آرمانهای رهبر شهید بر فراز آن احساس میشد. در چنین شرایطی که تکتهای انتخاباتی زمینهساز هرگونه معامله و سو استفاده از نام مزاری و حقوق مردم است، جنبش روشنایی موضعش را بر محوریت خواستههای مردمی تنها معیار همکاری با تیمهای سیاسی دانست که در نوع خود بینظیر و فقط با بینش و منش سیاسی استاد شهید، قابلجمع است. حمایتهای مردمی در سراسر جهان که همزمان با پخش مراسم در کابل روی آنتن میآمدند و نیز حمایت شخصیتهای سیاسی داخل و خارج، گویای همین پیامهای روشن و عدالتخواهانه فراقومی عدالتطلبان روشنایی بود. روح پیامها منعکسکننده خواستههای مردمی و خواستهها نیز بر محور عدالتطلبی، واقعیتی بود که شهید مزاری، مردم و جنبش روشنایی را به هم پیوند میزد. درنهایت، فراخوان این پیامها امید به آینده، تجسم عینی آرمانهای رهبر شهید و شهدای میدان روشنایی، در قالب جنبش روشنایی بود.