ما و تکنولوژیهای به جای مانده از نیروهای خارجی

گُشنیم ده خانه، خیریم در صارا میچیله!
این ضرب المثل هزارهگی، عُلقه و وفاداری مردم را به وطن ملی آنان انعکاس میدهد و بیانگر آن است که آنچه در خانه نیاز است به همسایه روا نیست. این یک ضرورت عقلی است و نظام اولویت شناسی یک جامعه را بازتاب میدهد. اگر فرزندی در خانه گرسنه باشد، پدر خانه نباید غذای آن را به همسایه بدهد. متاسفانه در کشور ما و شما زیاد اتفاق افتاده که چیزهای را که مردم کشور به آن سخت نیاز دارند، از آنان دریغ داشته شده و به همسایگان بخشیده شده است.
غفلت اهالی خانه و هوشیاری همسایه!
با این مقدمه میخواهم از یک فرصت سوزی در طول 13 سال در افغانستان یاد کنم که متاسفانه در اثر نداشتن پلان ملی دولت آقای کرزی، فرصتهای طلایی زیادی که در اختیار مردم و نهادهای ملی قرار داشت، از کف رفت و ما در خم کوچهی نخست ماندیم و سوختیم. در اخبار داشتیم که نیروهای خارجی، تکنولوژیهای دسته دوم خود را به هندوستان و پاکستان میفروشند و یاهم آنان را نابود میکنند. زیرا برگرداندن آن در آن کشورها هزینه بردار است و به صرفه نیست.
سوال سادهی ذهن تک تک افغانيها را مینوازد که چرا آمریکا و متحدیناش همین تکنولوژیهای فرسوده را به افغانيها نمیدهد که زحمت نابودی یا فروش آن را به دوش میکشند؟
جواب ساده و عامیانهی که در جواب این پرسش داده شده آن است که افغانيها توان اسفاده از این تکنولوژیها را ندارند. لذا به افغانستان داده نمیشود!.
اما برای پاسخ دقیق این سوال ساده، باید به یک تبیین تخصصی دست یازید و آنگاه ریشههای این کاستی ملی را به خوانش گرفته و در معرض قضاوت ملی و عمومی قرار داد. دانشمندان علوم فنی، تکنولوژیها را از زوایای گوناگونی طبقه بندی میکنند، همانند تکنولوژیهای «نرمافزاری» و «سختافزاری»، تکنولوژیهای «مراِی» و «نامراِی». نرم افزارها شامل برنامههای متنی، دادههای کامپیوتری، یا به زبان ساده، علم و آگاهی از شیوهی استفاده سختافزارها، میباشد. سخت افزارها نیز شامل قطعات فیزیکی و ماشینآلات میگردد. همینطور تکنولوژی «مراِی» عبارت از نقشها، مدارک و دستورالعملها است که قابل رویت هستند و تکنولوژی «نامراِی» شامل آن بخشهای از تکنولوژی میگردد که «دانش فنی» نامش مینهند و به سادگی قابل انتقال نیست.
از زاویهی دیگر، تکنولوژیها را به لحاظ توان تکنولوژیک نیز دانشمندان، طبقه بندی میکنند. این تقسیم بندی، شامل پنچ مرحلهی به هم پیوسته و در هم تنیده میشود که سه مرحلهی نخست آن، جزوی از مجموعه دانشهای فنی قابل انتقال محسوب میشود و دو مرحلهی نهایی آن از دانشهای فنی و فنآوریهای پیشرفتهی محسوب میشوند که به سختی، قابل انتقال است.
1- تکنولوژی کاربرد و بهرهبرداری
این مرحله همان شیوهی استفاده از تکنولوژی است که به سادگی قابل انتقال است. حتا در کشورهای که به دلایلی، از دیدن این تکنولوژیها محروم هستند، بازهم آنان در تلاش پیگیری به گونههای پنهانی و از طریق استخباراتی، به این فنآوری دست پیدا میکنند. زیرا به راحتی قابل انتقال است از سویی دیگر، اقتضای اقتصاد باز و طبیعت بازار آزاد که بر مبنای مصرف انبوه پدید آمدهاست، نیز با انتقال فرهنگ و شیوهی استفاده از تکنولوژیها سازگار است. پس باید سوال کرد که در نهادهای علمی و فنی ما آیا این دانش در همین مرحلهی نخست نیز به بار ننشسته که نیروهای نظامی، فکری و فنی کشور ما قادر بر بهرهبرداری از تکنولوژیهای به جای مانده از نیروهای خارجی نیستند؟
2- تکنولوژی تعمیرات و نگهداری
این مرحلهی دوم دانش استفاده از تکنولوژی میباشد که هرچند فنی است، ولی در اثر کاربرد و مهارت استفاده از قطعات فنی با ترکیبی از تحصیلات فنی و آکادمیک، قابل انتقال است. حتا این توان تکنولوژیک، در سطوح نازلترش، در هر جامعهی به شکل بومی شده وجود دارد و با تزریق ایدههای جدید، به راحتی در توان نیروهای فنی، قابل نهادینه شدن است. اما بازهم با تاسف، باید یادآوری کرد که در طول 13 سال گذشته، برخی از شرکتهای فنی از پاکستان و هندوستان و دیگر کشورها با نیروهای خارجی، قرارداد تعمیرات و نگهداری ماشینهای نظامی آنان را به عهده میگرفتند و نیروهای بومی با بیملاحظگی و به عمد از این قراردادها به دور نگهداشته میشدند.
3-تکنولوژی مونتاژ و ساماندهی
این مرحله، از مراحل سهگانهی تکنولوژیهای قابل انتقال است که در چارچوب قراردادهای بینالمللی و داخلی، با روح اقتصاد بازار و تجارت فنی، در دنیا سازگار است. از این روی، این مرحلهی از دانش فنی نیز با پلانگذاری و سرمایهگذاری، به راحتی قابل انتقال است. امروزه خیلی از کشورهای در حال توسعه، با خرید قطعات و ابزارهای تکنولوژیک و وارد کردن آن از کشورهای پیشرفته و توسعه یافته، خود به مونتاژ آن و ساماندهی آن میپردازند تا این مرحله از دانش فنی را در کشور خود نهادینه سازند و هم مانع بیرون رفتن ارز دولتی بابت مونتاژ، از کشور خود به خارج گردند. این دانش فنی نیز به شکل نازلترش، در دوران حکومت خلقیها در کشور وجود داشت و آنها به راحتی برخی از قطعات ماشینهای آلمان شرقی را در داخل کشور مونتاژ میکردند، اما با تاسف در طول 13 سال گذشته ما شاهد مونتاژ حتا یک قطعهی تکنولوژیک توسط نیروهای فنی در کشور نبودهایم. هرآنچه دیده میشود، یک جامعهی مصرفی صرف است که نتیجهی حکومتداری دوران کرزی میباشد.
4-تکنولوژی اقتباس و کپیسازی
این مرحلهی از توانایی فنی، برای هر کشوری بسیار مهم و حیاتی است. دولتها برای نیل به این مرحله از توان تکنولوژیک، سالها پلانگذاری میکنند و هزینههای زیادی را صرف آموزش نیروهای مسلکی و فنی میکنند تا به این توان استراتژیک مجهز شوند. مشکل جدی در این عرصه آن است که کشورهای برخوردار از این دانش فنی، هیچگاه حاضر نیستند این دانش را به راحتی در اختیار کشورهای نابرخوردار بگذارند. لذا کشورهای توسعه نیافته و عقب مانده خود باید با پدید آوردن پلان جامع و استراتژیک، سرمایهگذاری روی نیروهای ملی و بومی، این دانش فنی را باید به دست آورند.
5- تکنولوژی ساخت و طراحی
طراحی و ساخت ابزارهای تکنولوژیک، آخرین مرحلهی انتقال دانش فنی است که بسیار به سختی، به دست میآید. این دانش به شکل کاملاش، از ویژهگیهای توسعهیافتگی محسوب میگردد و در جهان، این دانش، در اختیار کشورهای معدودی میباشد. کشورهای ضعیف حتا در نظم نوین جهانی، به اشکال گوناگونی، از دستیابی به این دانش فنی، بازداشته میشوند. آمریکا و اروپا، روسیه، چین و ژاپن، یا همان کشورهای صنعتی، در تلاش هستند تا فنآوریهای پیشرفته و مدرن طراحی و ساخت ابزارهای تکنولوژیک را در انحصار خود داشته باشند. از این روی، خیلی از کشورهای آسیایی نظیر کرهجنوبی و مالزی با برنامهریزی دقیق و علمی، توانستهاند تاحدی به این موفقیت ناییل شوند.
حضور جامعهی جهانی در افغانستان در جریان مبارزه با تروریزم، موجب آن گردید که فنآوریهای مدرن و پیشرفتهی توسط نیروهای آیساف وارد افغانستان گردد. این فنآوریها به خصوص، در بخش نظامی، به گفتهی سخنگوی وزارت دفاع، پیشرفتهترین تجهیزات روز بوده است. اما باید از دولت و نهادهای مسوول، پرسید که شما در قبال این تکنولوژیها در طول سالهای گذشته از 2001 تا 2014 میلادی، چه پلانی را روی دست گرفته بودید؟ آیا توانستهاید مطابق آن پنج مرحلهی فوق، توان تکنولوژیک خود را عیار بسازید؟ اگر پلانی داشتهاید، چرا ما امروز قادر بر استفاده از این تکنولوژیهای که 13 سال در خانهمان نگهداری میشد و در اختیار نیروهای فکری و علمی ما بود، نیستیم؟
اگر به شکل دقیق و بیطرفانه در مورد دستاوردهای فنی 13 سال گذشته به داوری بنشینیم، به این نتیجه تلخ دست پیدا میکنیم که مهمترین دستاورد استراتژیک حکومت کرزی، تیمسازی سیاسی در ارگ بوده که بازخورد آن را در حمایتهای ارگ نشینان از طالبان و احیای مجدد آنان بعد از 2006 میلادی، مشاهده میکنیم. به این معنا که دولت آقای کرزی یک پلان استراتژیک داشته و آن تیمسازی در درون ارگ بود که بر پایهی آن گروههای تروریست را در درون ارگ آورد تا خدمتی به قوم خود که همان برادران تروریستاش بود، کرده باشد. همین تیم سیاسی کرزی بود که اتنخابات ریاست جمهوری را نیز به بحران فروبردند.
در سالهای گذشته، فرصتهای طلایی بیشماری در عرصههای فنآوریهای تکنولوژیک، در اختیار دولت کرزی قرار گرفته بود که اگر دولت برنامه میداشت و در فکر سرمایهگذاری ملی روی نهادهای ملی میبود، امروز جامعهی ما حداقل به سه مرحلهی نخست انتقال تکنولوژی و نهادینهسازی دانش فنی آن در کشور خود میبودیم. در شرایطی که کشورما سخت به این تکنولوژیهای سختافزاری و نرم افزاری، نیاز دارند، اما با تاسف دو کشور همسایه با استفاده از ضعف ما و در فقدان دولت مسوول و پاسخگو در کشور، این تکنولوژیها را از نیروهای خارجی به قمت ارزان میخرند و از کشور ما بیرون میبرند. در گذشته نیز تانکها و تجهیزات پیشرفتهی نظامی که از دولتهای خلقی و فنآوریهای روسی، در کشور باقی مانده بود، همگی را پاکستان مُفت و ارزان از کشور خارج نمود و امروزه ما حتا به کمبهاترین آن در کشور خود محتاج آنان هستیم. امید که دولت جدید از این همه ناکامی درس بگیرد و آیندهی روشنی را برای مردم خود نوید آورد.