• جمعه ۳ اسد ۱۴۰۴ - ۰:۰۰
    ع. ناهوری
    «در افسانه‌های نوین این سرزمین پررنج، در میان پیچ‌وخم‌های کوچه‌پس‌کوچه‌های درد و امید، جنبشی به نام «روشنایی» شکل گرفت؛ اما گویا تقدیر این دیار، چیزی جز خاموشی اجباری برایش رقم نزده بود. چراغ روشن شد، اما مادر روزگار آن را با دستخط بسیار «قانون‌مند» و چه قانون‌مند! سیم برق را با محکومیت تاریخی بسیار خونین‌تر از گذشته قطع کرد. بامیان که رویای برق یا روشنایی را در سر می‌پروراند، ناگهان مهمان خلوت‌ترین شب‌های تاریک شد. البته تاریکی برای بامیان چیزی تازه نبود، اما این بار مثل کمدی تلخی بود که برق رویاها به‌صورت خشونت‌آمیزی خاموش شد.»